به گزارش مبشرین به نقل از ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بیانات و پیامهای خویش به مناسبتهای مختلف نکات مهمی را مطرح کردهاند. با توجه به انس و ارتباط ایشان با آیات و مفاهیم بلند قرآن کریم، اشارات ایشان به نمونهها و مثالهای قرآنی، متناسب با اوضاع داخلی، منطقهای و بینالمللی قابل توجه است.
ایکنا در فواصل مختلفی پس از انتشار بیانات رهبر معظم انقلاب، در گزارشهایی در قالب «استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب» به بخشی از تأکیدات قرآنی معظم له اشاره داشته است. در این گزارش به مناسبت پایان سال، استنادات قرآنی حضرت آیتالله خامنهای در سال ۱۳۹۶ منتشر می شود:
بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی؛ ۵ اردیبهشت ماه
امیرالمؤمنین (سلاماللهعلیه) میفرماید: آنوقتی که پیغمبر مبعوث شد و خدای متعال نبیّ اکرم را مبعوث به رسالت کرد، دنیا تاریک بود؛ «وَ الدُّنیا کاسِفَةُ النّورِ ظاهِرَةُ الغُرور»؛ جهان بشریّت در تاریکی بود، مشحون و سرشار از غرور بود. غرور یعنی فریب نفْس؛ انسان خودش را در یک وضعی تصوّر کند و توهّم کند، و در واقع اینجور نباشد؛ دنیا در یکچنین وضعی بود. قرآن هم فلسفهی وحی الهی را این قرار میدهد: «لِیُخرِجَکُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّور» (سورهی احزاب، بخشی از آیهی ۴۳) بشریّت را از ظلمات خارج کند، وارد نور کند.
بیانات در دیدار شرکتکنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن؛ ۷ اردیبهشت ماه
فرمود: «فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقیٰ لَاانفِصامَ لَها» (سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۵۶)؛ این یک معرفتی است، این یک اصل است؛ کفر به طاغوت و ایمان به خدا. یعنی ما همهی عالم وجود را تقسیم میکنیم به دو قسمت: یک قسمت منطقهی نفوذ طاغوت است، باید به آن کفر ورزید؛ یک قسمت منطقهی نفوذ الله است، باید به او ایمان آورد، باید او را باور کرد؛ هویّت ایمانی در مقابل هویّت کفر. این به معنای این نیست که ما دائم بایستی با هر کسی که در هویّت کفر است بجنگیم؛ این معنایش مقاتله نیست؛ این معنایش عدم ارتباط هم نیست؛ این معنایش [عدم] تبادل معلومات هم نیست؛ این معنایش استقلال هویّت ایمانی و مرزبندی هویّت ایمانی است تا [انسان] بتواند در مقابل هویّت طاغوت و هویّت کفر، خودش را حفظ کند، نگه دارد، تکمیل کند، رو به پیشرفت حرکت کند.
بیانات در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (علیهالسلام)؛ ۲۰ اردیبهشت ماه
این دانشگاه مصداق این آیهی شریفه است: کَزَرعٍ اَخرَجَ شَطئَهُ فَئازَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَوىٰ عَلىٰ سُوقِهٖ یُعجِبُ الزُّرّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الکُفّار (سوره فتح، بخشی از آیهی ۲۹)؛ آن کسانی که این مزرعه را آماده کردهاند، خودشان گاهی از محصولات این مزرعه به شگفت میآیند! مزرعهی بابرکتی است و میتواند اینجور نهالهای بارآوری و پُرباری را پرورش بدهد و به جامعه تقدیم کند. لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفّار؛ و کفّار هم از این انسانی که در اینجا پرورش پیدا میکند، دچار غیظ و خشم و غضب میشوند.
بعضی خیال میکنند اگر ما بخواهیم خودمان را از تهمت سلطهطلبی و اقتدارطلبی بینالمللی و منطقهای برکنار کنیم، باید برویم در لاک دفاعی؛ اینجوری نیست. در لاک دفاعی نمیرویم، در موضع انفعال قرار نمیگیریم، بلکه ما در موضع «اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهٖ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم»(۸) قرار میگیریم. در موضعی قرار میگیریم که در این آیهی شریفه از آن تعبیر شده است به «تُرهِبونَ بِهٖ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم»؛ «تُرهِبونَ بِه» یعنی چه؟ «تُرهِبونَ بِه» همان چیزی است که در ادبیّات سیاسی امروز به آن «قدرت بازدارندگی» میگویند. جمهوری اسلامی در جایگاهی قرار میگیرد که دارای قدرت بازدارندگی است؛ دارای اقتدار بازدارنده است؛ میخواهند این اقتدار نباشد.
بیانات در دیدار خانوادههای شهدای مرزبان و مدافع حرم؛ ۲۸ اردیبهشت ماه
«اِنَّ اللهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّة» (سورهی توبه، بخشی از آیهی ۱۱۱)؛ این جنس را از شما میخرند که به شما بهشت بدهند. «یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون»؛ یعنی وقتی شما در راه خدا مجاهدت میکنید، چنین نیست که برَوی جانت را دودستی بدهی دست دشمن و بگویی بکُش؛ نه آقا! شما هم ضربه میزنی به او. این مرزبان ما که در مرزها به شهادت میرسد، قبلش مبالغ زیادی ضربه به دشمن زده، مانع نفوذ دشمن شده، جلوی توطئهی دشمن را گرفته، جلوی فساد دشمن را گرفته؛ این جوان ما که در دفاع از حرم، در فلان کشور خارجی در مقابل داعش ایستاده و شهید شده، قبل از اینکه شهید بشود، صد ضربه به او زده، جلوی او را گرفته، اهداف او را ناکام کرده، پدر او را درآورده، حالا هم شهید میشود. «فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلُون»؛ هم میکُشند، بعد هم خودشان کشته میشوند. وَعدًا عَلَیه؛ این یک وعدهی الهی است؛ خدا دارد به شما وعده میدهد. اینکه میگوید از تو میخریم این جنس را به قیمت بهشت؛ بهشت یعنی سعادت ابدی، سعادتی که در آنجا دیگر مثل این یخ نیست که لحظهبهلحظه آب برود؛ نه، بقاء دائمی است، همیشگی است، لذّت همیشگی است، نعمت همیشگی است؛ در مقابل این دارند این جان ازبینرفتنی را از شما میخرند و میگیرند؛ این وعده، وعدهی خدا است. این وعدهی حقّی است که خدای متعال به شما داده است، مخصوص دین شما هم نیست؛ این وعده را خدا در کتابهای آسمانیِ قبلی هم داده است: «وَعداً عَلَیهِ حَقًّا فِی التَّوراةِ وَ الاِنجیلِ وَ القُرءان»؛ شهادت این است. بعد هم میفرماید: «وَ مَن اَوفىٰ بِعَهدِهِ مِنَ الله»؛ چه کسی به عهد خود وفاکنندهتر است از خدا؟ این وعده وفا میشود. بنابراین شهادت یک مفهوم اینجوری است. ظاهرش را که نگاه میکنید، ظاهر دردناکی دارد، تلخی دارد؛ پدر انسان، مادر انسان، همسر انسان، بچّهی انسان، برادر و خواهر انسان، داغدار میشوند، غصّه میخورند؛ ظاهرش این است؛ امّا باطنش چه؟ باطنش فروش یک جنس ضایعشدنی و خرابشدنی و غیرقابلماندن به یک قیمت فوقالعاده بالا است.
مسئله خانواده شهدا فقط این نیست که یک شهید از آنها در راه حق به شهادت رسیده؛ صبر آنها خودش یک کوه باارزش است. همینکه پدر شهید، مادر شهید، همسر شهید، فرزند شهید، صبر میکنند بر این مصیبت، خود این یک ارزش بسیار والایی است؛ بسیار والا. اُولٰئِکَ عَلَیهِم صَلَوٰتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَة (سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۵۷)؛ شما باور میکنید که خدا بر شما صلوات بفرستد؟ خدا صلوات بفرستد بر شما! شما که خانوادهی شهید هستید، وقتی صبر میکنید بر این مصیبت و شکر میکنید خدا را و تحمّل میکنید و این را پای خدا حساب میکنید، این صبر شما موجب میشود که خدای عزّوجل -که مالک مُلک و ملکوت است، مالک عالم وجود است- بر شما صلوات بفرستد.
بیانات در مراسم شب خاطره دفاع مقدس؛ ۳ خردادماه
در روایات و آیات، توکّل به خدا و «وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسبُه» (سورهی طلاق، بخشی از آیهی ۳) و مانند اینها را میخوانیم و میگوییم و عقیده هم داریم، لکن اینکه در عمل«وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسبُه» را آدم ببیند، خیلی فرق میکند. حضرت ابراهیمِ با آن عظمت، به خدای متعال عرض میکند که میخواهم زنده شدن مردهها را ببینم. خداوند میفرماید: «اَ وَلَم تُؤمِن»؛ مگر قبول نداری؟ جواب میدهد: «قالَ بَلىٰ»؛ چرا، قبول دارم؛ «وَ لٰکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبی» (سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۶۰). این آرامش دل، این پذیرشِ از اعماق باور و جان انسان نسبت به یک حقیقت، خیلی چیز مهمّی است؛ این را جنگ - دفاع هشتساله - به ما نشان داد. ما الان میتوانیم با همهی توان ادّعا بکنیم که جمهوری اسلامی با همهی چالشهایی که در مقابل او به وجود میآورند، میتواند پنجه بیندازد و بر همهی آنها میتواند غالب بشود؛ چون این را تجربه کردهایم. «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحزَنُوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین» (سورهی آلعمران، آیهی ۱۳۹)؛ اگر ایمان در دل و در عمل وجود داشته باشد، کوهها در مقابل یک جامعه، یک مجموعه، یک انسان قوی، هموار خواهد شد و قدرت مقاومت نخواهد داشت.
ما در این زمینه هنوز خیلی حرف برای گفتن داریم - «ما» یعنی شماها و آنهایی که در جنگ بودند - و اینها میتواند نسل امروز را به¬معنای واقعی کلمه متّصل کند و ملحق کند به همان نسلی که آن اوج دفاع مقدّس را آفرید و این اوج تاریخی ما را خلق کرد. مکرّر، خیلی زیاد، افرادی می¬آیند، نامه مینویسند به ما، اصرار، التماس، گریه، برای اینکه اجازه داده بشود بروند دفاع از حرم و جزو مدافعین حرم [بشوند]؛ یعنی همان چیزهایی که ما در آن روزهای دههی ۶۰ میدیدیم -که جوانها، بچّههای کوچک، آنهایی که نمیشد بروند به یک جهتی و به یک دلیلی، میآمدند التماس میکردند برای اینکه بروند- حالا هم همان وضعیّت در خیلی از اینها هست؛ اَلحِقنی بِالصّٰلِحین (سورهی یوسف، بخشی از آیهی ۱۰۱)؛ این الحاق به صالحین است. این بر اثر همین تلاش و زحماتی است که شماها دارید انجام میدهید.
بیانات در محفل انس با قرآن کریم؛ ۶ خردادماه
جامعهای که راه درست را نشناسد، صراط مستقیم را نشناسد، با خدا مرتبط نباشد، این[طور] است. این جوامع بشری متأسّفانه امروز دچار یک چنین ضلالت و گمراهیای هستند. اینکه شما این همه تکرار میکنید و گفتهاند تکرار کنید «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم» (سورهی فاتحه، آیهی ۶) بهخاطر همین است. صراط مستقیم یعنی آن راهی که این آفتها، این مشکلات در آن وجود ندارد؛ این معنای صراط مستقیم است. دائم از خدای متعال میخواهید که شما را هدایت کند؛ این هدایت در قرآن است.
امروز جامعهی اسلامی هم مثل بقیّهی جوامع دچار مشکل است. شما نگاه کنید ببینید در دنیای اسلام چه خبر است. در دنیای اسلام یک عدّه انسانهای بیارزش و نالایق و پست، سرنوشت برخی از جوامع اسلامی را در دست گرفتهاند؛ مثل همین دولتهایی که مشاهده میکنید؛ سعودی و امثال اینها. اینها بهخاطر دوری از قرآن است، اینها بهخاطر عدم آشنایی با حقایق قرآنی است. البتّه یک مقداری عدم آشنایی است، یک مقداری عدم ایمان است. بظاهر معتقد به قرآنند، گاهی میلیونها نسخهی قرآن هم چاپ میکنند، مجّانی هم اینجاوآنجا تقسیم میکنند، امّا به محتوای قرآن، به معنای قرآن، به مضمون قرآن هیچ اعتقادی ندارند؛ قرآن میگوید «اَشِدّآءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم» (سورهی فتح، بخشی از آیهی ۲۹)، [ولی] اینها «اشدّاء علی المؤمنین، رحماء مع الکفّار» هستند. شما ملاحظه کنید ببینید وضع اینها چهجوری است؛ با کفّار مأنوسند، [به آنها] علاقهمندند، برای آنها از اموال ملّتشان [خرج میکنند]. چون خودشان که مالی ندارند؛ این پولهایی که اینها دارند و در حسابهای بانکیشان متراکم شده و این ثروتهای افسانهای، اینها مال کیست، اینها از کجا آمده؟ اینها ارث پدری که نیست؛ اینها پول نفت است، پول معادن زیرزمینی است، پول ثروتهای ملّی است؛ به جای اینکه صرف بهبود زندگی مردم بشود، میرود در حسابهای اینها متراکم میشود، از آن استفادهی شخصی و خصوصی میکنند؛ این پولهای مردم را تقدیم میکنند به کفّار، به دشمنان مردم. «وَ اتَّخَذوا مِن دونِ اللهِ ءالِهَةً لِیَکونوا لَهُم عِزًّا * کَلّا سَیَکفُرونَ بِعِبادَتِهِم وَ یَکونونَ عَلَیهِم ضِدًّا» (سوره مریم، آیات ۸۱ تا ۸۲)؛ احمقها خیال میکنند که با دادن پول و با کمک کردن و با این چیزها میتوانند صمیمیّت دشمنان اسلام را جلب کنند، [درحالیکه] صمیمیّتی وجود ندارد؛ همانطور که خودشان هم گفتند، مثل گاو شیرده [هستند]؛ شیرشان را میدوشند، وقتیکه دیگر شیر نداشتند، ذبحشان میکنند.
اینها نابودشدنی هستند. ظواهر را که نگاه کنید، این ظواهر نباید کسی را گول بزند؛ اینها رفتنی هستند، اینها ساقطشدنی و نابودشدنی هستند. «اِنَّ الباطِلَ کانَ زَهُوقًا»؛ اینها باطلند و قطعاً دچار زوال و سقوط و بدبختی و فروافتادگی خواهند شد؛ در این هیچ تردیدی نیست.
آنچه آینده دارد، آن اسلام است، آن قرآن است، آن شما جوانهای مؤمن هستید؛ آنکه آینده دارد شما جوانان مؤمن هستید. الان میخواندند که «وَ مَن اَصدَقُ مِنَ اللهِ قیلًا» (سورهی نساء، بخشی از آیه ۱۲۲)؛ چه کسی از خدا راستگوتر است؟ چه کسی از خدا به آینده عالمتر است؟ و خدای متعال این را فرموده است که آینده متعلّق است به مؤمنین، متعلّق است به صالحین، متعلّق است به مجاهدین فیسبیلالله؛ در این هیچ تردیدی نیست؛ این یک وعدهی الهی است.
«وَلاتَهِنوا وَلاتَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین» (سورهی آلعمران، آیهی ۱۳۹)؛ ایمان اگر [حاصل] شد، شما برترید. در راه ایمان قوی باشید، صریح باشید، ثابتقدم باشید؛ بنده اصرار دارم که در زمینهی ذکر مبانی اسلامی، آحاد ملّت ایران و مسئولین کشور صریح باشند. همین آیاتی که این جمعِ خوشخوان، اخیراً خواندند؛ «قَد کانَت لَکُم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فی اِبرٰهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ اِذ قالوا لِقَومِهِم اِنّا بُرَءٰؤُا مِنکُم وَ مِمّا تَعبُدونَ مِن دونِ اللهِ کَفَرنا بِکُم وَ بَدا بَینَنا وَ بَینَکُمُ العَداوَةِ و البَغضآءُ اَبَدَاً حَتّی تُؤمِنوا بِاللهِ وَحدَه» (سورهی ممتحنه، بخشی از آیهی ۴)؛ این است دیگر؛ با صراحت [میگوید] «کَفَرنا بِکُم». هیچ منافاتی ندارد؛ حالا بعضیها در فکر این هستند و دغدغهی این را دارند که خب یک حکومت و یک دولت باید ارتباطات جهانی داشته باشد؛ بنده هم کاملاً معتقدم و تأیید میکنم این گرایش را؛ امّا منافاتی ندارد؛ میتوان با صراحت، مبانی خود و اصول خود را گفت و پیش هم رفت، توفیق هم پیدا کرد در همهی مسائل گوناگون زندگی، از جمله ارتباطات بینالمللی؛ میشود این کارها را کرد.
حضرت ابراهیم، پیغمبر با آن عظمت، به خدای متعال میگوید میخواهم زنده شدن مردهها را ببینم؛ خداوند متعال میفرماید: قالَ اَوَ لَم تُؤمِن، قالَ بَلىٰ؛ چرا، ایمان دارم، یعنی کاملاً قبول دارم، تصدیق دارم، از ته دل قبول دارم؛ «وَ لٰکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبی» (سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۶۰) لکن برای اینکه دیگر تلاطمی در ذهن من نباشد؛ خاطرم آرام آرام [باشد میخواهم ببینم]. بعد آنوقت خدای متعال فرمود خیلیخب این کارها را بکن، تا به چشم خودت ببینی که خدای متعال مرده را اینجوری زنده میکند. خب ما به چشم خودمان دیدیم؛ ما به چشم خودمان دیدیم که یک ملّتی با دست خالی در جنگ تحمیلی پیروز شد؛ یک ملّتی با تازهکار بودن در مسائل سیاسی و بینالمللی، بر توطئههای دشمنان پیروز شد؛ یک ملّتی با اینکه در مقابلش یک جبههی قدرتمند مادّی شکل گرفته که از پشت خنجر میزنند، از جلو شمشیر میکشند، هیاهو میکنند، عربده میکشند، فلان میکنند، چهل سال است علیه ما دارند مرتّب توطئه میکنند، چهل سال هم هست مرتّب توطئههایشان خنثی میشود؛ اینها را مگر نمیبینیم؟ اینها همان تجربههای ما است؛ این تجربهها را در نظر بگیریم و بدانیم که راه پیشرفت قوی، قدرتمندانه، با عزّت و موفّق عبارت است از ارتباط با قرآن؛ مادر همهی این خیرات، این کتاب عزیز الهی است که الحمدلله شما با آن آشنا هستید، با آن اُنس دارید، کسانی از شما آن را حافظند، کسانی تالی و قاریند، کسانی مستمعند، کسانی استادند. [پس] اصل کار، این قرآن است.
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان؛ ۱۷ خردادماه
آرمانگرایی را فراموش نکنید آرمانگرایی را فراموش نکنید. آرمانها چیست؟ رسیدن به جامعهی عادل، جامعهی آزاد، جامعهی پیشرفته، جامعهی مؤمن، جامعهی متعبّد، جامعهی مرفّه، جامعهی متّحد، جامعهی قوی و مستحکم، جامعهی مستقل؛ اینها آرمان است. ارزش دارد که انسان جانش را در راه این آرمانها، برای خاطر خدا [بدهد]؛ برای همین آیهی شریفهی سورهی نساء که: وَ ما لَکُم لا تُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ المُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّسآءِ وَ الوِلدان (سورهی نساء، بخشی از آیهی ۷۵)؛ این است دیگر؛ یعنی در راه نجات کشور، نجات مستضعفان، دستور قتال [صادر شده]. حالا البتّه آن آیه، آیهی قتال است؛ این را توجّه داشته باشند آن برادرمان که این آیه، آیهی قتال است، آیهی جهاد نیست؛ جهاد، چیزی است؛ قتال، چیز دیگری است؛ بینشان عموم و خصوص مطلق است. بنابراین، این مبنای اسلام است، این جهتگیری اسلام است. باید در راه این آرمانها [حرکت کرد]. این آرمانهایی که گفتم -یک چنین جامعهای- هدف شما است. آرمانگرایی را فراموش نکنید.
من فراموش نمیکنم آن روزی را -سالها پیش البتّه- که شنیدم یک مجموعهی دانشجویی که خب با ما هم مرتبط بود و خیلی هم گرم و گیرا، مثلاً در فلان جلسهشان یک چیز خلاف شرعی اتّفاق افتاده؛ نگران شدم؛ نه بهخاطر اینکه اینها گناه کردند -که خب آن البتّه نگرانی داشت- نگران شدم از اینکه راه اینها عوض شده و بعد دیدم همینجور هم بود. یعنی واقعاً «ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ اَسآؤُا السّواىٰ اَن کَذَّبُوا بِایٰتِ الله» (سورهی روم، بخشی از آیهی ۱۰)؛ وقتیکه انسان برطبق تکلیف عمل نمیکند، تعبّد را رها میکند، خدای متعال هدایتش را از او میگیرد.
بیانات در دیدار مسئولان نظام؛ ۲۲ خردادماه
در سورهی مبارکهی زمر [آمده]: «فَوَیلٌ لِلقٰسِیَةِ قُلوبُهُم مِن ذِکرِ اللهِ اُولٰئِکَ فی ضَلٰلٍ مُبین» (سورهی زمر، بخشی از آیهی ۲۲)؛ دلِ سخت، دلِ دچار قساوت، اینجوری است. گمراهی آشکار برای اینها در این آیه ذکر شده. در سورهی مبارکهی مائده دربارهی بنیاسرائیل میفرماید: «فَبِما نَقضِهِم میثاقَهُم لَعَنّـٰهُم وَ جَعَلنا قُلُوبَهُم قاسِیَة» (سورهی مائده، بخشی از آیهی ۱۳)؛ مظهر لعنت الهی، قساوت قلب آنها است که بر اثر عمل خود آنها است: «فَبِما نَقضِهِم میثاقَهُم»؛ معاهدهی خودشان با خدای متعال را فراموش کردند، نقض کردند. اینها چیزهایی است که در جامعهی مؤمن ما باید مورد توجّه باشد؛ بخصوص برای ما مسئولین که هرکدام در یک بخشی، باری بر دوش داریم. در سورهی مبارکهی بقره، باز دربارهی بنیاسرائیل [میفرماید]: «ثُمَّ قَسَت قُلوبُکُم مِن بَعدِ ذٰلِکَ فَهِیَ کَالحِجارَةِ اَو اَشَدَّ قَسوَةً وَ اِنَّ مِنَ الحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنهُ الاَنهار» (سورهی بقره، بخشی از آیهی ۷۴)؛ از سنگ سختتر شد دلهایتان؛ این را پیغمبر اکرم از قول پروردگار در مقام مجادله و محاجّهی با یهودیهای مدینه بیان میفرماید و گذشتهی آنها را به یادشان میآورد. همهی اینها برای ما وسیلهی درس و آگاهی و عبرت و موعظه است، باید سعی کنیم. در یک روایتی در کافی شریف است: وَ القاسِی القَلبِ مِنّی بَعید؛ بُعد از خدای متعال، بدترین آفت برای انسان است؛ که انسان از خدای متعال دور بشود و قساوت قلب این خصوصیّت را دارد که انسان را دور میکند. یا در یک روایت دیگر: ما ضُرِبَ عَبدٌ بِعُقوبَةٍ اَعظَمَ مِن قَسوَةِ القَلب.
بیانات در دیدار کارگزاران حج؛ ۸ مردادماه
یک مسئلهی دیگری که مهم است و آقایان محترم هم اشاره کردند -هم جناب آقای قاضیعسکر، هم رئیس محترم سازمان حج- مسئلهی امنیّت است. وَ اِذ جَعَلنَا البَیتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ اَمنًا (سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۲۵)؛ این است قضیّه. قرآن کریم تصریح میکند که ما اینجا را محلّ اجتماع مردم و رجوع مردم و محلّ امنیّت قرار دادیم؛ امنیّت خیلی مهم است! ایمنی حجّاج از مسائل بسیار مهم است. ما قضایای تلخ حجّ سال ۹۴ را فراموش نمیکنیم.
بیانات در مراسم تنفیذ حکم دوازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران؛ ۱۲ مردادماه
چند توصیه میکنم به رئیس جمهور محترم و برادران و خواهرانی که در بخشهای مختلف با ایشان همکاری خواهند داشت که این توصیهها را در نظر داشته باشند. این مسئولیّت را، این توانایی را، امانت بدانید؛ همچنانکه امیرالمؤمنین فرمود: این در گردن تو یک امانتی است؛ وَ اِنَّما هِیَ فی عُنُقِکَ اَمانَة؛ این مسئولیّت، امانت الهی است در اختیار من و شما؛ امانتداری باید کرد؛ حفظ امانت باید کرد. این آیهی شریفهی «اِنَّ اللهَ یَأمُرُکُم اَن تُؤَدُّوا الاَمانٰتِ اِلىٰ اَهلِها» (سورهی نساء، بخشی از آیهی ۵۸)، فقط [دربارهی] این امانتهای مادّیِ محسوس نیست؛ این امانت مهمّ معنوی -که این مسئولیّت است- مصداق برتر آنها است.
آخرین عرض من: به خداوند توکّل کنید، وعدهی نصرت الهی را باور کنید؛ اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم (سورهی محمّد، بخشی از آیهی ۷). در آیهی دیگر، وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه (سورهی حج، بخشی از آیهی ۴۰)؛ [آنهم] با تأکید! شما در راه اقامهی دین، احیاء دین، ایجاد حاکمیّتِ دینِ خدا هستید، این نصرت الهی است، پس مطمئن باشید که خدای متعال شما را نصرت خواهد کرد. در مقابل دینستیزیها و قانونشکنیها آرام ننشینید، بیتفاوت نمانید و بدانید انشاءالله آینده متعلّق به شما است.
بیانات در دیدار طلاب حوزههای علمیه استان تهران؛ ۶ شهریورماه
من وقتی نگاه میکنم، شما را -جوانها را، طلبههای جوان را- نهالهای قدکشیدهی بوستان امامت و ولایت میبینم. بحمدالله این نهالها قد کشیدهاند؛ بعضی به ثمر رسیدهاند، بعضی هم انسان را خاطرجمع میکنند که به ثمر خواهند رسید؛ از حرفها و از مجموع دیدار، انسان این را احساس میکند. «وَ مَثَلُهُم فِی الاِنجیلِ کَزَرعٍ اَخرَجَ شَطئَهو فَئازَرَهو فَاستَغلَظَ فَاستَوﱝ عَلیٰ سوقِهٖ یُعجِبُ الزُّرّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الکُفّار» (سورهی فتح، بخشی از آیهی ۲۹)؛ این نکتهی اخیر خیلی مهم است. ایستادن شما بر روی پا، قد کشیدن شما، حجیم شدن معنوی شما، تواناییهای گوناگون شما، هم زُرّاع را به شگفت میآورد، هم آن کسانی که این بذرها را پاشیدهاند؛ وقتی نگاه میکنند و این پیشرفتها را، این فکرهای نو را، این چهرههای امیدوار را میبینند، خودشان به شگفت میآیند. و مهمتر از این، «لِیَغیظَ بِهِمُ الکُفّار» است، دشمنانِ شما را خشمگین میکند؛ و این[طور] باید باشد. اگر ما دیدیم رفتار ما جوری است که دشمنان دین، دشمنان اسلام، دشمنان حاکمیّت قرآن نسبت به ما خشمگین نیستند و از وجود ما ناراحت نیستند، باید در مفید بودن خودمان شک کنیم. اگر امیرالمؤمنین است و آن قاطعیّت و آن حرکت و مانند اینها، باید [هم] کسانی مثل معاویه یا عمروعاص یا دیگران از او خشمگین باشند؛ شما هم همین راه را دارید حرکت میکنید؛ «لِیَغیظَ بِهِمُ الکُفّار» (سورهی فتح، بخشی از آیهی ۲۹).
مجموعهی روحانیّت -که شماها جوانهای روحانی جزو بخش پُرشور و تأثیرگذارِ در حرکت روحانیّت هستید- کارش ادامهی کار انبیا است؛ با این دید باید کار روحانیّت را نگاه کرد. درسی که شما میخوانید، برنامهای که برای آیندهتان میریزید، با این نگاه باشد؛ شما دنبالهروی کار انبیا هستید. خب، کار انبیا در سورهی مبارکهی اعراف [چنین آمده]: «وَ اِلیٰ عادٍ اَخاهُم هودًا قالَ یٰقَومِ اعبُدُوا اللَهَ ما لَکُم مِن اِلٰهٍ غَیرُه» (سورهی اعراف، بخشی از آیهی ۶۵)؛ مسئله، مسئلهی توحید است. حرکت انبیا، حرکت برای توحید است؛ اصلاً اساس کار دعوت انبیا، دعوت به توحید است.
عقیدهی به توحید، یک پایه و استوانه یا زمینهی اساسیِ یک جهانبینی است که زندگی را میسازد. عقیدهی به توحید یعنی جامعهی توحیدی به وجود آوردن؛ جامعهای که بر مبنای توحید شکل بگیرد و اداره بشود؛ عقیده به توحید این است؛ اگر این نبود، دشمنیهای با انبیا هم به وجود نمیآمد. «وَ کَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیٰطینَ الاِنسِ وَ الجِنِّ یوحی بَعضُهُم اِلىٰ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا (سورهی انعام، بخشی از آیهی ۱۱۲)؛ این دشمنیها بهخاطر این است که انبیا آمدند، شکل جامعه را مورد اعتراض و تعرّض خودشان قرار دادند؛ یک شکل جدید را، یک هندسهی جدید را برای شیوهی زندگی بشر ارائه کردند. آن شیوهی زندگی، همان حیات طیّبه است که یکی از برادرها این آیهی شریفه را تلاوت کردند: «یٰاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا استَجیبوا للهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم» (سورهی انفال، بخشی از آیهی ۲۴)؛ حیات، حیات طیّبه است. «مَن عَمِلَ صٰلِحًا مِن ذَکَرٍ اَو اُنثىٰ وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهو حَیوٰةً طَیِّبَة» (سورهی نحل، بخشی از آیهی ۹۷)؛ یعنی فراتر از این حیات ظاهری یک چیزی وجود دارد که به آن گفته میشود حیات طیّبه، آن چیست؟ آن همین زندگی است درحالیکه با ایمان باشد.
حرف حضرت نوح و حضرت هود و پیغمبرهای گوناگون که آنروز اینهمه دشمن داشت، امروز در دنیا خواستگاران و طلبکاران و علاقهمندان و مریدان بیشمار دارد. خب، پس این حرف زنده ماند، پیروز شد. آنروز با انکار مواجه شد امّا بعد بتدریج همینطور سلسلهی انبیا آمدند، حرف پیروز شد. پس کار شما کار پیغمبران است؛ هم حرفتان سبز خواهد شد و بلاشک پیش خواهد رفت، هم توفیقات الهی شامل حالتان خواهد بود یعنی خدای متعال کمکتان میکند: اِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنوا فِی الحَیوٰةِ الدُّنیا (سورهی غافر، بخشی از آیهی ۵۱)؛ خداوند نصرت میکند شما را -این هم یک بخش دیگر- و همچنین مثل انبیا بلاشک دشمنان و مخالفین و معارضینی هم خواهید داشت، پس همان وضعیّت است؛ خود را برای آن آماده کنید.
بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری؛ ۳۰ شهریورماه
این حرف گاهی تکرار شده که «ما مردم را نمیخواهیم بِزور به بهشت ببریم»؛ خب این به نظر ما یک تعبیر صحیحی نیست، تعبیر مغالطهآمیزی است. هیچکس بِزور کسی را به بهشت نمیخواهد ببرد امّا بایستی ما راه بهشت را به روی مردم باز کنیم، مردم را تشویق کنیم. اصلاً پیغمبران برای این آمدند؛ آمدند که مردم را به بهشت ببرند، نگذارند مردم به جهنّم بروند؛ اصلاً تمام ارسال رسل و انزال کتب و اینهمه زحمت و مجاهدت برای این بوده که نگذارند مردم دچار جهنّم بشوند. این وظیفهی ما است، باید این کار را انجام بدهیم، مردم باید متدیّن بشوند؛ در این شکّی نیست. البتّه از طریق درست و به شکل درست. اینهم که حالا کسی بگوید «در اسلام در این زمینه زور وجود ندارد» حرف درستی نیست؛ [پس] این حدود شرعیّه چیست؟ این «فَاجْلِدُوا... مِائَةَ جَلدَة» (سورهی نور، بخشی از آیهی ۲) یا «فَاجلِدوهُم ثَمانینَ جَلدَة» (سورهی نور، بخشی از آیهی ۴) پس چیست؟ اینها همان زور است.
در امرِ کیفیّتِ حضورِ جمهوریِ اسلامی در دنیای امروز، بحمدالله جمهوری اسلامی موفّقیّت داشته، «وَ لِله العِزَّةُ وَ لِرَسولِه؛ وَ لِلمُؤمِنین» (سورهی منافقون، بخشی از آیهی ۸) الحمدلله جمهوری اسلامیِ مؤمن، مشمول این آیهی شریفه شده و این عزّت را دارد؛ خدا را شکر میکنیم؛ این را باید نگه داریم. با عقل، با تدبیر، با فکر درست، با نقشهی درست، با اشتباه نکردن در نوع مراودات، نوع تصمیمگیریها، نوع حرف زدنها، باید این عزّت را حفظ کنیم و انشاءالله بیشتر کنیم.
بیانات در دیدار نخبگان جوان علمی؛ ۲۶ مهرماه
من همیشه وقتی در بین جوانها هستم -بخصوص جوانهای نخبه- در درجهی اوّل، احساس شکر میکنم؛ شکر خدای متعال؛ «ما بِکُم مِن نِعمَةٍ فَمِنَ الله» (سورهی نحل، بخشی از آیهی ۵۳)؛ شما نعمت خدا هستید برای ما؛ عطیّهی الهی برای دلسوزان نظام محسوب میشوید. برای ما -کسانی که عمر طولانی گذراندهاند- شما جوانها حقیقتاً یک لطف الهی و نعمت الهی هستید؛ شکر.
دانشمند ما اسیر نباید بشود. اینهم در درجهی اوّل به عهدهی خود نخبه است و خود نخبه باید مراقبت کند از خودش. این عنوانِ تقوا که از اوّل قرآن تا آخر قرآن اینهمه تکرار شده -«هُدًی لِلمُتَّقین» (سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲) اوّل قرآن هست و تا آخر قرآن [هم] بارها و بارها عنوان تقوا تکرار شده- به همین معنا است؛ تقوا بهمعنای محافظت از خویشتن است، خودنگهداری است. در همهی زمینهها اینجور است؛ این را دنبال کنید.
خوشبختانه جهتگیری در کشور جهتگیری درستی است؛ البتّه اشکالات در گوشهوکنار فراوان وجود دارد امّا جهتگیری درست است؛ [لذا] میتوانید اشکالات را برطرف کنید؛ میتوانید کمک کنید که جهتگیریها خراب نشود، عوض نشود، دچار انحراف نشود. این کاری است که شما جوانها -جوانهای دانشمند و عالم- میتوانید بکنید. از این فرصت استفاده کنید، بدانید که انشاءالله خدای متعال به شما کمک خواهد کرد؛ «وَ الَّذینَ جٰهَدوا فینا لَنَهدِیَّنَهُم سُبُلَنا» ( سورهی عنکبوت، بخشی از آیهی ۶۹)؛ در راه خدا وقتی مجاهدت میکنید، خدای متعال خودش شما را هدایت میکند. وَ مَن یُؤمِن بِاللهِ یَهدِ قَلبَه (سورهی تغابن، بخشی از آیهی ۱۱)؛ خدا دلهای شما را هدایت میکند به آن کاری که باید انجام بدهید. نیّتهایتان را نیّتهای احساس وظیفه و انجام وظیفه و نیّتهای خدایی کنید؛ انشاءالله خدا هم کمک خواهد کرد.
بیانات در جمع هیئتهای دانشجویی در روز اربعین حسینی؛ ۱۸ آبان ماه
در دو جای قرآن «اِستَقِم» دارد؛( سورهی هود، آیهی ۱۱۲ و سورهی شوریٰ، آیهی ۱۵) استقامت کردن یعنی ثبات ورزیدن در این راه و تحت تأثیر عوامل گوناگون قرار نگرفتن. راه، راه همواری نیست؛ راه خدا، راه تلاش در راه خدا، راه اقامهی حق و عدل، راه رسیدن به تمدّن اسلامی و نظام حقیقی اسلامی و جامعهی اسلامی راه دشواری است؛ راهی است که پیغمبران در این راه با زحمت حرکت کردند و پیش رفتند.
بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدا و ایثارگران روحانی استان قم؛ ۲۲ آبان ماه
سعی بشود شهدای روحانی تفکیک نشوند از شهدای دیگر. بالاخره شهدا همه شهیدند در راه خدا؛ چه طلبه باشد، چه معمّم باشد، چه بیعمامه باشد، همهی اینها در راه خدا شهیدند و در نزد خدای متعال زنده و «اَحیآءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون» (سورهی آلعمران، بخشی از آیهی ۱۶۹) و ما با حسرت و با غبطه باید نگاه کنیم به مقام والای شهدا و [آن را] آرزو کنیم؛ ارزش آنها بالاتر از این حرفها است. ولی بههرحال شهدای روحانی یک مجموعهای هستند که دربارهی آنها میشود کار کرد.
بیانات در جلسهی رسیدگی به مشکلات زلزلهزدگان استان کرمانشاه؛ ۲۹ آبان ماه
زلزله از آیات الهی است؛ این زلزله و زلزلههای دنیایی که ماها در مقابل آن احساس عجز میکنیم، احساس ناتوانی میکنیم، در مقابل زلزلهی روز قیامت -«زَلزَلَةَ السّاعَة»- (سورهی حج، بخشی از آیهی ۱) هیچ است. «یَومَ تَرَونَها تَذهَلُ کُلُّ مُرضِعَةٍ عَمّآ اَرضَعَت (سورهی حج، بخشی از آیهی ۲)؛ زلزلهی روز قیامت، زلزلهی عالم بعث، یک حادثهی فوقالعاده و عجیب و عظیمی است که قرآن از آن یاد میکند. این زلزله باید ما را به یاد آن زلزله بیندازد. این زلزله قابل مقایسهی با آن زلزله نیست از لحاظ اهمّیّت و عظمت و سنگینی بار مصیبت، درعینحال ما در مقابل این زلزله احساس عجز میکنیم، چه برسد به آن زلزله!
پاسخ رهبر انقلاب به نامه سرلشکر قاسم سلیمانی درباره پایان سیطره داعش؛ ۳۰ آبان ماه
شما با متلاشی ساختن این تودهی سرطانی و مهلک، نه فقط به کشورهای منطقه و به جهان اسلام بلکه به همهی ملّتها و به بشریّت خدمتی بزرگ کردید. این نصرتی الهی و مصداق «وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ وَ لٰکِنَّ اللهَ رَمیٰ» بود که بهخاطر مجاهدت شبانهروزی شما و همرزمانتان به شما پاداش داده شد.
بیانات در دیدار بسیجیان؛ ۱ آذرماه
وعدهی الهی میگوید که اگر مجموعهای، جامعهای، دنبال دنیاطلبی باشند و تلاش کنند، به آن میرسند؛ اگر دنبال ارزشهای معنوی و تعالی حقیقی باشند و تلاش کنند، به آن میرسند: «کُلًّا نُمِدُّ هٰؤُلآءِ وَ هٰؤُلآءِ مِن عَطآءِ رَبِّک» (سورهی اسرا، آیهی ۲۰)؛ هم دنیاطلبان را خدای متعال کمک میکند، هم ارزشطلبان و تعالیطلبان را خدای متعال کمک میکند؛ منتها آن کسانی که همّتشان فقط بهقدر فراوردههای زندگی مادّی است، به همین میرسند؛ معنای زندگی حقیقی را نمیفهمند، طعم معنویّت را نمیچشند؛ البتّه این[طور] است.
این آیاتِ کریمهای که در اوّلِ این جلسه خواندند [میفرماید]: «رَبَّنَا اغفِر لَنا ذُنوبَنا وَ اِسرافَنا فی اَمرِنا وَ ثَبِّت اَقدامَنا وَ انصُرنا عَلَی القَومِ الکٰفرین» (سورهی آلعمران؛ بخشی از آیه ۱۴۷) آنکسانی که ایستادند، رزمندگان، سلحشوران، قهرمانانِ میدان مقاومت که در کنار پیامبران ایستادند و از خدای متعال کمک خواستند و حرکت کردند، خدای متعال ایستادگی اینها را پاداش داد؛ «فَئاتٰهُمُ اللهُ ثَوابَ الدُّنیا وَ حُسنَ ثَوابِ الأخِرَة» ( سورهی آلعمران؛ بخشی از آیه ۱۴۸). اینجور نیست که اگر در راه خدا مجاهدت کنید، فقط خدای متعال بهشت به شما بدهد! نه، فقط ثواب آخرت نیست، ثواب دنیا هم هست. ثواب دنیا چیست؟ ثواب دنیا عزّت است، اقتدار است، پیشرفت است، سربلندی یک ملّت است، سربلندی یک کشور است؛ ثواب دنیا این است که جمهوری اسلامی در طول این ۳۸ سال هر روز با توطئهی دشمن مواجه بوده -ما از اوّلی که انقلاب پیروز شد تا امروز همیشه بهطور دائم با دشمنیهای گوناگونِ دشمنانمان، یعنی استکبار جهانی و صهیونیسم و ارتجاع و [مانند اینها] مواجه بودهایم- درعینحال امروز صدها برابر، شاید بشود گفت هزارها برابر در ابعاد مختلف، از اوّل انقلاب جلوتر رفتهایم، پیشرفت پیدا کردیم، توانایی پیدا کردیم، اقتدار پیدا کردیم.
بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس «محبان اهلبیت(ع) و مسئله تکفیریها»؛ ۲ آذرماه
محبّت اهلبیت ریشهی قرآنی دارد، ریشهی حدیثی دارد؛ یک امر جدید نیست. حدیثِ متّفقٌعلیهِ بینِ فِرَقِ اسلامی که حدیث ثقلین است -اِنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَینِ کِتابَ اللهِ وَ عِترَتی اَهلَ بَیتی فَاِنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتَّى یَرِدا عَلَیَّ الحَوض- اگرچه آنچه به ما تعلیم میدهد، متابعت از اهلبیت است، لکن متابعت بدون محبّت معنا ندارد؛ محبّت هم از این حدیث فهمیده میشود. اینکه در قرآن میفرماید: «اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرًا» (سورهی احزاب، بخشی از آیهی ۳۳)، این پاکیزگی و طهارتی که خدای متعال اراده کرده است در اهلبیت وجود داشته باشد، مقتضی همین عشق و محبّتی است که مسلمانها به اهلبیت دارند؛ پس این میشود وسیلهی اتّحاد مسلمانها.
کسی در کسوت مفتی دین، فتوا بدهد بر اینکه مبارزهی با صهیونیسم حرام است و کمک به فلان گروهی که با صهیونیسم مبارزه میکنند جایز نیست! این حقیقتاً فاجعه است که کسانی در دنیای اسلام اینجور بر خلاف مصالح اسلام عمل بکنند، با دشمنان ارتباطات دوستانه داشته باشند؛ درست برخلاف نصّ صریح قرآن که مؤمنین را «اَشِدّآءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم» (سورهی فتح، بخشی از آیهی ۲۹) معرّفی میکند، اینها «اشدّاء علی المسلمین» و رحماء با کفّارند؛ با آنها خوبند امّا با مسلمین ببینید چه میکنند! این اختلافافکنی، این ایجاد شجرهی خبیثهی داعش و امثال داعش در عراق در سوریه و در نقاط دیگر.
آنهایی که برخلاف آیهی قرآن که فرمود «یٰاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَتَّخِذوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُم اَولِیآءَ تُلقونَ اِلَیهِم بِالمَوَدَّة» (سورهی ممتحنه، بخشی از آیهی ۱)، کسانی را که دشمن مسلمینند و دشمن اسلامند و دشمن خدایند به دوستی میگیرند و مودّت خودشان را با آنها برقرار میکنند، اینها دشمنان حقیقی اسلام هستند در درون جامعهی اسلامی.
بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى؛ ۱۵ آذرماه
وجود مبارک پیغمبر، رحمت بود؛ رحمةً للعالمین بود. این رحمت، هم به پیروان آن بزرگوار و [هم به] کسانی که راه او را و هدایت او را بپذیرند، سرایت میکند؛ مرحوم میشوند، مورد رحمت الهی قرار میگیرند. فرمود: «فَسَاَکتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤتُونَ الزَّکو'ةَ وَ الَّذینَ هُم بِـایٰتِنا یُؤمِنُونَ * اَلَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الاُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکتُوبًا عِندَهُم فِی التَّوریٰةِ وَ الاِنجیلِ» (سورهی اعراف، بخشی از آیهی ۱۵۶ و ۱۵۷)؛ آن کسانی که تبعیّت میکنند از این بزرگوار، دنبال او حرکت میکنند، هدایت او را میپذیرند، مشمول رحمت الهی هستند؛ این وعدهی الهی است و بُروبرگرد ندارد. دنیای اسلام و امّت اسلامی فرازونشیبهای زیادی را طی کرده است، امّا آنوقتی از رحمت دنیوی و اخروی الهی برخوردار شده است که تبعیّت کرده است؛ فَالَّذینَ ءامَنوا بِهٖ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النّورَ الَّذی اُنزِلَ مَعَهُ اُولٰئِکَ هُمُ المُفلِحُون؛( سورهی اعراف، بخشی از آیهی ۱۵۷) [البتّه] آنهایی که دنبال کنند حرکت این بزرگوار را.
حضرت موسیٰ (علیٰ نبیّنا و آله و علیه السّلام) به خداوند متعال عرض کرد: «رَبَّنا اِنَّکَ ءاتَیتَ فِرعَونَ وَ مَلَاَهُ زینَةً وَ اَموالًا فِی الحَیوٰةِ الدُّنیا رَبَّنا لِیُضِلّوا عَن سَبیلِکَ رَبَّنا اطمِس عَلىٰ اَموالِهِم وَ اشدُد عَلىٰ قُلوبِهِم فَلا یُؤمِنُوا حَتَّى یَرَوُا العَذابَ الاَلیم» (سورهی یونس، بخشی از آیهی ۸۸) نفرین کرد. فرعون در مقابل حضرت موسیٰ یک قدرت فائقهای بود؛ زینت، اموال، استعداد، سلاح، پول، همه چیز در اختیار او بود؛ موسیٰ دستتنها بود؛ از خدای متعال درخواست کرد، استغاثه کرد؛ خداوند متعال در جواب فرمود: قالَ قَد اُجیبَت دَعوَتُکُما (سورهی یونس، بخشی از آیهی ۸۹)؛ دعای شما دو نفر را -موسیٰ و هارون را- ما قبول کردیم، مستجاب کردیم، امّا شرط دارد: «فَاستَقیما وَ لا تَتَّبِعآنِّ سَبیلَ الَّذینَ لا یَعلَمون» ( سورهی یونس، بخشی از آیهی ۸۹)؛ بِایستید، استقامت کنید. استقامت در میدان جنگ نظامی یکجور است، در میدان جنگ سیاسی یکجور است، در میدان جنگ ارادهها یکجور است؛ در همهی اینها استقامت لازم است. اگر ملّتها و زبدگان و نخبگان استقامت را فراموش نکنند، قطعاً پیروزی نصیب خواهد شد.
خود سیاستمداران آمریکایی در تحلیلهایشان، در حرفهایشان، خواسته یا ناخواسته اعتراف کردند که باید در منطقهی غرب آسیا جنگ ایجاد کنیم، اختلاف ایجاد کنیم، اینها را به جان هم بیندازیم؛ برای اینکه رژیم صهیونیستی در حاشیهی امن قرار بگیرد، راحت باشد؛ برای اینکه اینها نتوانند پیشرفت کنند؛ برای اینکه از جسم امّت اسلامی آنقدر خون برود که بیحال بشود، ضعیف بشود، قدرت ایستادگی نداشته باشد؛ در مقابل این باید چهکار کرد؟ «فَاستَقیما وَ لاتَتَّبِعآنِّ سَبیلَ الَّذینَ لایَعلَمون» (سورهی یونس، بخشی از آیهی ۸۹)؛ دنبال راه جهّال نرویم.
بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی؛ ۶ دی ماه
خداوند متعال در سورهی مبارکهی احزاب میفرماید: «اَلَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالٰتِ اللهِ وَیَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَدًا اِلَّا اللَهَ وَ کَفَىٰ بِاللهِ حَسیبًا» (سورهی احزاب، آیهی ۳۹)؛ و در سورهی مبارکهی مائده [میفرماید]: «یٰاَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّک» (سورهی مائده، آیهی ۶۷)؛ پروردگار عالم دستور تبلیغ را به پیغمبر خودش عنایت میکند و در آیات کریمهی قرآن از قول پیغمبران، مکرّر در مکرّر مسئلهی تبلیغ ذکر شده: «اُبَلِّغُکُم رِسَالٰتِ رَبّی وَ اَنصَحُ لَکُم» (سورهی اعراف، آیهِی ۶۲). تبلیغ یعنی چه؟ یعنی رساندن. رساندن چه؟ رساندن یک پیام، یک سخن درست؛ این معنای تبلیغ اسلامی است؛ منتها شرط این تبلیغ این است که صادقانه باشد، صمیمانه باشد، امانتدارانه باشد، مسئولانه باشد؛ این معنای تبلیغ است.
تلاش مهمّ جنگ نرم دشمن، امروز متوجّه این است که ملّت ایران امیدش را از دست بدهد. از این آیهای که عرض کردیم -اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالٰتِ اللهِ وَیَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَدًا اِلَّا الله- معلوم میشود که این تبلیغ، دشمن دارد؛ [وقتی]که میفرماید تبلیغ میکنند رسالات الهی را، از خدا میترسند، از غیر خدا نمیترسند، پیدا است که غیر خدا در مقابل این مبلّغین الهی، مبلّغین رسالاتالله، صفآرایی دارند؛ بحث بر سر دعوا است. یا در آن آیهی شریفهی «بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَّبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاس» ( سورهی مائده، بخشی از آیهی ۶۷) که [میفرماید] خدا تو را حفظ میکند، نگران نباش، دغدغه نداشته باش از دشمن، پیدا است که در مقابل تبلیغ پیغمبر، صف دشمنان است، جبههی دشمنان است.
سیاهنمایی هنر نیست؛ اینکه برداریم همینطوری بیهوا، این دستگاه را، آن دستگاه را، این قوّه را، آن قوّه را بدون هیچ تمییزی محکوم کنیم؛ خب هر کسی، هر بچّهای هم میتواند سنگ دستش بگیرد شیشهها را بشکند، اینکه هنر نیست. هنر این است که انسان، منطقی حرف بزند، منصفانه حرف بزند، برای خاطر هوای نفْس حرف نزند، برای خاطر جهات شخصی حرف نزند، برای خاطر قدرتیابی حرف نزند، خدا را در نظر داشته باشد؛ «اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ کُلُّ اُولٰئِکَ کانَ عَنهُ مَسئولاً» (سورهی اسراء، بخشی از آیهی ۳۶)، بدانید خود این حرفی که میزنید، در روز قیامت عملی است که مجسّم میشود در مقابل شما، و خدای متعال مؤاخذه میکند، سؤال میکند؛ نمیشود هر حرفی را انسان بهخاطر میل دل خودش بزند.
بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره روحانی شهید صدوق گلپایگانی و ۳۷۲ شهید گلپایگان؛ ۱۶ بهمن ماه
در امر شهادت آنچه مهم است این است که کسی آماده بشود جان خودش را کف دستش بگیرد برای بذل در راه خدا؛ ایثارگران ما، رزمندگان ما، فداکاران ما که جانشان را کف دستشان گرفتند و رفتند، همهی اینها این فضیلت را دارند، منتها گاهی خدای متعال نسبت به کسانی تفضّل ویژهای میکند و پاداش آنها را که شهادت است به آنها نقد میدهد، بنابراین ارزششان و اعتبارشان میشود چند برابر؛ برای خاطر اینکه از خدای متعال پاداش این مجاهدت را بهصورت نقد گرفتند: «اِنَّ اللهَ اشـتَریّْ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلونَ وَعدًا عَلَیهِ حَقًّا فِى التَّورىّْةِ وَ الاِنجیلِ وَ القُرءان» (سورهی توبه، بخشی از آیهی ۱۱۱)، یعنی خدای متعال جانشان را، این متاع را از اینها قبول کرد و در مقابل، بهشت را به آنها داد؛ بالاترین معامله این است، بالاترین سود این است.
بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش؛ ۱۹ بهمن ماه
انقلاب یک حقیقت زنده است، یک موجود زنده است که تولّد دارد، رشد دارد، قِوام دارد و عمر طولانی دارد در صورتی؛ و بیماری دارد، مرگ دارد، نابودی دارد، در صورت دیگری؛ انقلاب اینجور است؛ مثل هر موجود زندهی دیگری. انقلاب چون موجود زنده است، پس افزایش دارد، رشد دارد، قوامیافتگی و کمالیافتگی برای آن وجود دارد. ببینید، قرآن کریم میفرماید: «وَمَثَلُهُم فِی الاِنجیلِ کَزَرعٍ اَخرَجَ شَطئَه فَئازَرَه فَاستَغلَظَ فَاستَویّْ عَلیّْ سوقِه» (سورهی فتح، بخشی از آیه ۲۹)؛ یعنی مَثَل اصحاب پیغمبر، جامعهی اسلامی -یعنی همان انقلابیّون- مثل یک گیاهی است که از زمین سر میزند، خودش را نشان میدهد، بعد بتدریج رشد میکند، بتدریج ساقهی آن محکم میشود، بتدریج قد میکشد، بتدریج تبدیل میشود به یک موجودِ مستقرِّ بابرکتِ شگفتانگیز؛ شگفتانگیزیاش از کجا است؟ دنبالهی آیه میفرماید که «یُعجِبُ الزُّرّاع»؛ برای خود آنکسی که این گیاه را بر زمین نشانده، شگفتآور است، لِیَغیظَ بِهِمُ الکُفّار؛ دشمن را هم به خشم میآورد؛ انقلاب این[طور] است؛ روزبهروز میتواند رشد و تکامل پیدا بکند.
خب شما جوانهایی که اکثر افراد جلسه را تشکیل میدهید و عزیزان من هستید و بچّههای من محسوب میشوید، اکثر شماها آن روزها را ندیدهاید؛ حالا روزهای قبل از انقلاب که هیچ، امّا روزهای اوّل انقلاب را هم ندیدهاید؛ پرشور بود، پرحماسه بود، امّا امروز قوام انقلاب و استحکام انقلاب از آن روز بیشتر است. انقلابیّونی که ایمانِ به انقلاب، دل آنها را انباشته است، امروز مستقرتر، ایستادهتر، آگاهتر، بصیرترند در پیمودن راه خود و در در نظر گرفتن پایان کار خود و آن هدفی که دنبالش هستند؛ امروز اینجور است؛ انقلاب پیش رفته، انقلاب تکامل پیدا کرده؛ لذاست که بنده بارها گفتهام، تغییر و تحوّل جزوِ ذاتِ زندگیِ انسان است، پس جزو ذات انقلاب هم هست؛ منتها چهجور تغییر و تحوّلی؟ تغییر و تحوّلی که اصول و مبانی در آن بهطور مستحکم ثابت میماند. «اَلَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَـلًا کَلِمَةً طَیِّـبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماّْءِ» (سورهی ابراهیم، آیهی ۲۴)؛ اصل ثابت است، ریشه محکم است، پایهها همان پایههای اصلی و مستحکم [است]؛ نتایج، ثمرات، حواشی، روزبهروز نوشَونده و جلوهگر در عالم حیات، در محیط زندگی انسانها و جامعه، و تقدیمکننده و اهداکنندهی میوههای نو و میوههای جدید؛ این خصوصیّت انقلاب است، انقلاب ما این خصوصیّت را داشته.
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی؛ ۲۹ بهمن ماه
کارکرد انقلاب خیلی فراوان است؛ خدماتی که انقلاب به ایران کرده است، خدمات بسیار زیادی است و یک فهرست طولانیای در این زمینه وجود دارد -حالا دشمنها میخواهند انکار کنند ولی خب اینها حقایق روشنی است- لکن مهمترین کار اصولیای که انقلاب کرده است، تبدیل نظام طاغوتسالار به نظام مردمسالار است؛ این مهمترین کاری است که انقلاب کرده است؛ آن هم با الهام از تعالیم اسلامی، نه با مکتبهای این نظریهپرداز و آن نظریهپرداز و نقصها و معارضاتی که در حرفهایشان هست؛ نه، با الهام از اسلام، با الهام از قرآن. «اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَالَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوت» (سورهی نساء، بخشی از آیهی ۷۶)؛ نظام الهی در مقابل نظام طاغوتی است و جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، نظام الهی را معنا کرد به نظام مردمسالاری دینی؛ جمهوری اسلامی یعنی این؛ تبدیل کرد نظام طاغوتی را به نظام مردمسالار؛ این مهمترین کار است.
بیانات در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام؛ ۱۷ اسفندماه
خدای متعال در آیهی قرآن -همین آیهای که قاری محترم امروز تلاوت کردند- میفرماید: «وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ ءامَنُوا امرَاَتَ فِرعَون» (سورهی تحریم، بخشی از آیهی ۱۱)؛ [همسر فرعون] الگو برای همهی مؤمنین، نه فقط برای زنها؛برای «لِلَّذینَ ءامَنُوا» [است]. یعنی خدای متعال برای همهی مؤمنین دو زن را الگو قرار داده است: «وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ ءامَنُوا امرَاَتَ فِرعَون»، یکی زن فرعون -جناب آسیه- که دربارهی او چند جملهای میفرماید؛ بعد میفرماید: «وَ مَریَمَ ابنَتَ عِمران» (سورهی تحریم، بخشی از آیهی ۱۲)؛ یکی هم حضرت مریم. خب این دو، الگو هستند برای همهی بشریّت؛ برای همهی مؤمنین عالم؛ این دو نفر و همهی زنهای برجسته و اولیای الهی از جنس مؤنّث، همه در بهشتند، جایشان بهشت است؛ آنوقت فاطمهی زهرا «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة»(۶) است، سرور همهی اینها است.
مدیر خانواده زن است، محورِ کانونِ خانواده زن است، مهمتر از همهی مشاغل زن، مادری، همسری و ایجاد آرامش و سکینه است. «وَ جَعَلَ مِنها زَوجَها لِیَسکُـنَ اِلَیها» (سورهی اعراف، بخشی از آیهی ۱۸۹)؛ مایهی سکونت و آرامش است؛ این خصوصیّت زن در اسلام است و در روزِ زن این چیزها را بایستی انسان توجّه کند.
بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری؛ ۲۴ اسفندماه
جمهوری اسلامی جنگی را با این ابعاد با دنیا شروع نکرده، بلکه نفسِ وجود جمهوری اسلامی یعنی آرمانها و اهداف و شعارهایی که در جمهوری اسلامی مطرح است -که خلاصه میشود در حکومت دین، خلاصه میشود در جامعهی دینی- دشمندرستکن است، دشمنتراش است، جنگراهبینداز است. این همان جنگ معروف حق و باطل است که در طول تاریخ بوده؛ این چیز جدیدی هم نیست؛ هرجایی که نغمهی توحید بلند شد و عدالت مطرح شد، دشمنانی در آنجا به وجود آمدند؛ این مال امروز نیست؛ «وَکَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الإِنسِ وَالجِنِّ یوحی بَعضُهُم إِلىٰ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا ۚ وَلَو شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلوهُ ۖ فَذَرهُم وَما یَفتَرونَ * وَلِتَصغىٰ إِلَیهِ أَفئِدَةُ الَّذینَ لا یُؤمِنونَ بِالآخِرَةِ وَلِیَرضَوهُ وَلِیَقتَرِفوا ما هُم مُقتَرِفونَ» (سورهی انعام، آیات ۱۱۲ و ۱۱۳)؛ اَبعاض جبههی باطل با یکدیگر همکاری میکنند، یعنی هم همکاری میکنند و هم طرفدار پیدا میکنند؛ کسانی اِصغاء میکنند حرفهای اینها را و گوش میکنند و دنبال اینها حرکت میکنند؛ این[طور] هست.
در قرآن کریم آیاتی که این نکتهی قطعیّت پیروزی را به ما یادآوری میکند و تعلیم میدهد و خبر میدهد، آیات زیادی است؛ ازجمله آیهی «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم» (سورهی محمّد، بخشی از آیهی ۷)، آیهی «لینصرنّ اللَّه من ینصره» (سورهی حج، بخشی از آیهی ۴۰)، آیه «والعاقبة للمتّقین» (سورهی اعراف، بخشی از آیهی ۱۲۸) که در چند جا تکرار شده، اینها همه نشاندهندهی این است. یکی از امیدبخشترین آیاتی که من امروز میخواهم یک مقداری آیات آن را عرض بکنم، آیهی معیّت الهی است؛ «اِنَّ اللهَ مَعَنا» ( سورهی توبه، بخشی از آیهی ۴۰)، خدا با ما است. مسئلهی خیلی مهمّی است اینکه انسان احساس کند که خدا با او است، خدا در کنار او است، خدا پشت سر او است، خدا مراقب او است؛ این خیلی چیز مهمّی است! چون خدا مرکز قدرت و مرکز عزّت است.
در سختترین جاها خدای متعال این معیّت را به رخ اولیای خودش کشانده؛ فرض بفرماید آنجایی که حضرت موسیٰ میگوید: «وَ لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ»، در اوّل قضیّه خداوند میفرماید: «قَالَ کَلَّا فَاذْهَبَا بِآیَاتِنَا إِنَّا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ» (سورهی شعرا، آیات ۱۵ و ١۶)؛ من با شما هستم، از چهکسی میترسید؟ این در سورهی شعرا بود؛ یا در آیهی دیگر که موسیٰ و هارون میگویند: «إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیْنَا أَوْ أَنْ یَطْغَى»، فرعون این کار را بکند، خداوند میفرماید: «قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى» (سورهی طه، آیهی ۴۶ و بخشی از آیهی ۴۵)؛ ببینید چقدر این خوب است! من با شما هستم، میبینم، میشنوم، حواسم جمع است، مواظبتان هستم. یا در سورهی مبارکهی محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید: «فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکُمْ وَلَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ» (سورهی محمد، آیهی ۳۵)؛ یعنی این معیّت خدای عزّوجل با مؤمنین، با پیامبران، با همراهان و اصحاب پیامبران، یک چیزی است که خدای متعال مکرّر در قرآن آن را به رخ کشیده. آنوقت نتیجه این شده که پیغمبران به این وعدهی صادق الهی اعتماد کردند در این آیهی شریفه که «فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَکُونَ * قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ» (سورهی شعرا، آیات ۶١ و ۶۲)؛ بهمجرّدی که دیدند که سیاهیِ لشکرِ فرعون از دور پیدا شد و الان است که برسد -جلویشان دریا، پشت سرشان لشکر فرعون- دلها لرزید، [گفتند] «اِنّا لَمُدرَکون»؛ پدرمان درآمد. اینجا حضرت موسیٰ به اعتماد همان وعدهی الهی میگوید: «کـَلّا»؛ چنین نیست؛ «اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین». یا پیغمبر اکرم در غار ثور؛ «إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا» (سورهی توبه، بخشی از آیهی۴۰)؛ به اعتماد همین وعدهی الهی، پیغمبر اکرم میگوید «اِنَّ اللهَ مَعَنا»؛ ناراحت نباش، محزون نباش. پس هم خدای متعال این وعده را به طور قطعی داده است، هم اولیای الهی [مانند] حضرت موسیٰ و پیغمبر اکرم این وعده را باور کردهاند و قبول کردهاند و به آن ترتیب اثر دادهاند. و این یک حقیقت و یکی از سنّتهای قطعیِ تاریخ است؛ این یکی از آن سنّتهایی است که «لَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبدیلا» (سورهی احزاب، بخشی از آیهی ۶۲)؛ بلاشک این همیشه هست.
خب، حالا ما میخواهیم این معیّت را برای خودمان تأمین کنیم؛ راهش چیست؟ مهم این است. این معیّت وجود دارد، امّا شرط دارد؛ برای همه نیست. در قرآن چند شرط گذاشته است برای این معیّت. در آخر سورهی نحل [میفرماید]: «اِنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَالَّذینَ هُم مُحسِنون» (سورهی نحل، آیهی ۱۲۸)؛ تقوا. «اِنَّ اللهَ مَعَ الصّبِرین» (سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۵۳) و «وَ اللهُ مَعَ الصّبِرین» (سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۴۹) و «اَنَّ اللهَ مَعَ المُتَّقین» (سورهی توبه، بخشی از آیهی ۳۶) و «اَنَّ اللهَ مَعَ المُؤمِنین» (سورهی انفال، بخشی از آیهی ۱۹) و «وَ اِنَّ اللهَ لَمَعَ المُحسِنین» (سورهی عنکبوت، بخشی از آیهی ۹۶) در چند جای قرآن تکرار شده. ما وظیفهمان را از اینجا بفهمیم؛ من این را میخواهم عرض بکنم. هم دولت اسلامی -یعنی مسئولین دولتی، قوّهی مجریّه، قوّهی قضائیّه، قوّهی مقنّنه- هم علما، وظیفهشان این است که تربیت ایمانی کنند این ملّت را؛ تربیت تقوائی کنند این ملّت را؛ تربیت صبر، تربیت احسان بین مردم و بین مؤمنین؛ ما باید مردم را اینجوری تربیت کنیم.
منبع:
مبشرین|پایگاه خبر قرآنی و معارف اسلامی
لینک مستقیم :
http://mobasherin.ir/shownews.aspx?id=18112