مردم انقلابی تبریز در ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶، به مناسبت بزرگداشت چهلمین روز شهدای قیام ۱۹ دی قم دست به تظاهرات زدند که برخوردهای عوامل رژیم منجر به درگیری شد و مردم برای مدتی کنترل شهر را از دست ماموران رژیم خارج کردند، اما به دستور استاندار، ارتش وارد عمل شده و دهها نفر را به شهادت و صدها نفر را زخمی کردند و در نهایت کنترل شهر را به دست گرفتند. خبرنگار ایکنا با هدف نگاهی به اتفاقات رخداده در قیام ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ به سراغ خسرو معتضد پژوهشگر تاریخ، نویسنده و مورخ کشورمان رفته تا این رخداد مهم را مورد کنکاش قرار دهد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
ایکنا- ابتدا درباره قیام ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ مردم تبریز بگویید، چه شد که آذربایجانیها احساس کردند باید علیه رژیم پهلوی دست به قیام بزنند؟
رفتارهای وحشیانه استاندار آذربایجان یعنی سپهبد اسکندر آزموده یکی از دلایل اصلی قیام مردم تبریز بود. آزموده در جریان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سرهنگ دوم بود و بعد از بازنشستگی رئیس گمرک شد و مردم را بسیار اذیت کرد؛ طوری مردم را در تهران اذیت میکردند که با حمله به مغازهها و یافتن کالا یا جنسی که از خرمشهر وارد شده بود، آن را توقیف میکردند، بدون اینکه این سؤال برای آنان پیش بیاید که چرا گمرک خرمشهر رسیدگی نکرده است. بنابراین رفتار ظالمانه اسکندر آزموده یکی از دلایل اصلی قیام ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ بود. در آن زمان مردم قصد داشتند در مساجد مجلس ختمی را به مناسبت چهلم قیام ۱۹ دی مردم قم برپا کنند اما مانند نمرود با مردم برخورد بیادبانهای شد و آنان را میزدند. آزموده خیال میکرد اختیار جان، مال و ناموس مردم دست اوست، بعد از این قضایا هیئت بازرسی از تهران به سمت تبریز روانه شد، به قدری دل مردم از آزموده خون بود که منتظر اتفاق بودند تا او را به سزای عملش برسانند.
بعد از رفتارهای توهینآمیز آزموده، مردم در نامههایی اعتراض خود را عنوان کردند که در روزنامه آن زمان کیهان، اطلاعات و مجلات چاپ شد که آقایان مسئول ما را از دست آزموده نجالت دهید، چراکه بسیار کجزبان بود و نعره میکشید و خیال میکرد خداوند آذربایجان شده است. بعد از بررسی و گزارش مفصل هیئت بازرسی از تهران مردم تبریز حزب رستاخیز را (که متعلق به شاه بود) به آتش کشیدند و بسیاری از ادارات و مشروبفروشیها توسط مردم به آتش کشیده شدند و افرادی که مردم را به قیام تشویق کرده بودند، فرصت مناسبی دست آنان بود تا مردم را تشویق به مقابله با شاه و رژیم پهلوی کنند. بهویژه که اگر مردم کارد به استخوانشان نرسد کاری نمیکنند مانند تبریزیها. این سؤال برای شاه به وجود آمده بود که مردم تبریز به من وفادار بودند و در جریان حزب دموکرات مبارزه کرده و کمونیستها را بیرون کرده بودند پس چرا اکنون علیه من قیام کردهاند؟ بنابراین شاه با تعجب این قیام را نظاره میکرد.
ایکنا- درباره جمشید آموزگار و نقش او در تحولات تبریز بیشتر توضیح دهید.
اولاً آموزگار تبعه، شهروند آمریکا و مترجم بود، در زمان دکتر محمد مصدق، آموزگار و زاهدی و چند نفر دیگر مترجمان ارتش ترومن در ایران بودند. مردم از آموزگار نفرت زیادی داشتند و به مردم فحاشی میکرد و در کلانتریهای تبریز مردم را به باد کتک میگرفت، حتی در کامیون رفتارهای زشتی با مردم داشت که روزنامههای آن زمان همه را نوشتند. آموزگار واقعاً برای خود جانوری بود. آموزگار زن آلمانی داشت که بچهدار نشد، در حالی که براساس قانون آن روز نخستوزیر ایران باید حتماً بچه میداشت. هرکس دارای مقامی در ایران میشد حتماً باید فرزند و همسر داشت و آموزگار فاقد بچه بود.
ایکنا- قیام خونین ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز چه نتایجی به دنبال داشت؟
مردم تبریز که از دست آزموده و عوامل او خشمگین بودند، مقابل مسجد حاج یوسفآقا جمع شدند. سرگرد حقشناس با رئیس پلیس تماس گرفت، در حالی که نصیری اعلام کرده بود حضور مردم در مسجد مانعی ندارد. حقشناس دست به قبضه خود آورد و عنوان کرد که متفرق شوید، در غیر اینصورت شلیک میکنم و مردم اعلام میکنند قصد حضور در داخل مسجد را دارند و حقشناس میگوید هرکس نزدیک مسجد شود یک گلوله در مغز او شلیک میکنم و سپس به مردم فحاشی میکند. محمدحسین رحیمنژاد از جوانان تبریز یقه سرگرد حقشناس را میگیرد و سیلی محکمی بر گوش او وارد میکند و حقشناس پارابلوم خود را از غلاف بیرون میآورد و به سمت ضارب در حال فرار یعنی رحیمنژاد شلیک میکند و گلوله به فرد دیگری برخورد میکند و او را میکشد. نام جوانی که شهید میشود محمد تجلایی است و این اتفاق ساعت ۰۹:۳۰ صبح ۲۹ بهمن رخ میدهد و مردم در این موقع بسیار عصبانی میشود و در بازار خیابان کوروش شیشه بانکها شکسته میشود و مسئولان به پاسبانها عنوان میکنند که از افتادن کلانتریها به دست مردم جلوگیری کنید و مسئولان کلانتری یک، دو، چهار و پنج در حوزه خود میمانند و تظاهرکنندگان در خیابانهای دارایی، پهلوی، کوروش، تربیت، شهناز، میدان قیام و شمس تبریزی تظاهرات میکنند و پاسبانان فرار میکنند. در ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه با آتش زدن حزب رستاخیز متعلق به شاه، به برخی سینماها و بانکها و ... که به مکان عیش تبدیل شده بود حمله میکنند و این گزارش هیئت بلندپایه از تهران است. شهربانی از ژاندارمری درخواست کمک میکند و پاسبانان و مأموران به آنجا اعزام میشوند، اما کاری از پیش نمیبرند.
شعب بانکهای ایران و انگلیس، بانک شهریار و ... در خیابان کوروش مورد یورش قرار میگیرد و تظاهرکنندگان پس از شکستن درب شیشه وارد بانکها شده و اوراق بانکها را در آتش میسوزانند و سپس بانک را به آتش میکشند، حتی یک چک و اوراق بهادار گم نمیشود و تظاهرکنندگان همچنین شعبه بانک صادرات را مورد حمله قرار میدهند، چراکه سهامدار اصلی بانک صادرات هژبر یزدانی بهایی بود که مورد حمایت ارتشبد نصیری قرار داشت و تظاهرکنندگان چوب به دست میگیرند و در مسیر حرکت خود شیشه تمام مغازههای لوکسفروشی را خراب کردند و اثاث آن را بیرون میریختند، بدون اینکه یکی از آنها را بردارند.
چند دستگاه اتومبیل را در چهارراه شهناز شمالی آتش زدند و تعدادی از کیوسکفروشی، مشروبفروشی و اغذیهفروشی خرد شدند و در پاساژ پهلوی سابق تمامی مشروبفروشیها و مراکز توزیع مشروب آتش زده شدند و چندین هزار جعبه مشروبات الکلی را به خیابانها ریختند و شکستند. وقتی به جلوی هتل و سینما آسیا رسیدند که صاحب آن یک ارمنی بود آسیب جدی دید و چند هتل دیگر را مورد حمله قرار دادند و با چماق تا طبقه چهارم بالا رفتند و شیشههای اتاقها را شکستند و مسافران داخلی و خارجی هتل را ترک کردند. تظاهرکنندگان تا مقابل شهربانی رفتند، اما وارد آن نشدند و وارد خیابانهای شاپور شمالی و جنوبی و اطراف شدند و به طرف دانشگاه تبریز رفتند و تعداد زیادی شعب بانک به آتش کشیده شد. بعد از ظهر ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ خیابانهای شمس تبریزی، ثقهالاسلام، ساختمان اداره دخانیات و ... مورد هجوم قرار گرفت و در خیابان علی منصور که استاندار سابق آذربایجانشرقی مستقر بود، دهها شعبه بانک به آتش کشیده شد و در مقابل حزب رستاخیز تعدادی اتومبیل به آتش کشیده شد و مقرر شده بود نیروی پایداری به کمک پلیس بیاید که نیامد. در نهایت رئیس شهربانی آذربایجانشرقی از فرمانده نظامی منطقه آذربایجان یعنی سرلشکر بیدآبادی درخواست کمک کرد. ژاندارمری که فاقد لشکر بود و افرادی که زیرنظر سرلشکر بیدآبادی فرمانده نظامی منطقه آذربایجان قرار داشتند نیروی آموزشی بودند.
حماقت شاه این بود که هرچه آمریکا دستور میداد اطاعت میکرد در شهرهایی مانند تبریز، ارومیه، اردبیل و ... باید نیروهای نظامی حضور داشته باشند. به این ترتیب شاه آذربایجان را مرکز آموزشی کرده بود و لشکرهایی در سلماس، کرمانشاه، تبریز، اردبیل و ... وجود داشت که مرکز آموزشی بودند و در صورت حمله نمیتوانستند از خود دفاع کنند. بنابراین علت عمده قیام ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ مردم تبریز رژیم پهلوی بود؛ آموزگار که بیسواد بود بهعنوان نخستوزیر در ایران فعالیت کرد و فردی که بچه ایرانی نداشت با کمک آمریکاییها وزیر بهداری و وزیر کار شد و سپس به مقام نخست وزیر رسید. آموزگار عنوان میکرد که عدهای از باکو آمده و دنبال خرابکاری بودند. نکته جالب اینکه تمام کسانی که در قیام و سرکوب قیام مردم تبریز نقش داشتند پاداش از هزار تا دو هزار تومان گرفتند.
ایکنا- در پایان اگر نکتهای برای جمعبندی باقی مانده بفرمایید بیان کنید.
فردی که اکنون استاندار آذربایجانشرقی است باید اطلاعات داشته باشد که تبریز چه از سر گذرانده است و مردم آن سرزمین چه سختیهایی را متحمل شدند. مردم تبریز همان مردمی بودند که اجازه ندادند سلطان سلیمانخان قانونی (سلیمان یکم) با ۲۰۰ هزار نفر تبریز را فتح کند و با مقاومت مردم فرار کرد و تمام فضاها نابود شد، به طوری که یک جو و گندم در تبریز پیدا نمیشد و درختها را از بین بردند و سپس سلطان سلیم بر تبریز حکم راند و دوباره مردم مقابل او ایستادند. در جنگ جهانی اول عثمانیها تبریز را گرفتند و سپس روسها این کار را انجام دادند و نتوانستند هیچ غلطی بکنند، حتی صمد شجاعالدوله هم نتوانست مقابل مردم تبریز کاری از پیش ببرد. مردم امروز تبریز همان مردم ستارخان و باقرخان هستند و با احساسات وطنپرستی مقابل دشمنان میایستند.
منبع:
مبشرین|پایگاه خبر قرآنی و معارف اسلامی
لینک مستقیم :
http://mobasherin.ir/shownews.aspx?id=70115