به گزارش مبشرین، به نقل از حوزه، سیزدهم ماه جمادی الاول بنا به نقلی سالروز شهادت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها است. او تنها یادگار نبی مکرم اسلام و پاره تن اوست که فرمود: «فاطمة بضعة منّی فمن آذاها فقد آذانی» (الصواعق، ص ۱۰۵) خانه آن حضرت(س) در «مدینةالرسول(ص)» بود و با دیگر خانه های موجود در مدینه تفاوت داشت. به طوری که این تفاوت جوهری از برخی آیات قرآن و احادیث صحیح رسولخدا(ص) برداشت میشود. در این یادداشت کوتاه، نگاهی گذرا از منظر آیات و سنّت پیامبر(ص)، به این خانه نورانی خواهیم افکند.
۱. خانه فاطمه سلام الله علیها از منظر قرآن کریم
در آیه شریفه «فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ»«[این نور] در خانههایی است که خدا اذن داده [شأن و منزلت و قدر و عظمت آنها] رفعت یابند و نامش در آنها ذکر شود، همواره در آن خانه ها صبح و شام او را تسبیح میگویند.»(سوره نور، آیه ۳۶)
لفظ «بیوت» دارای تفاسیر مختلفی است. از جمله آنها مساجد، کعبه، مسجد مدینه، مساجد اربعه، خانه انبیا و بیت المقدس است. (تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۸، ص ۲۶۰۴؛ تفسیر فخر رازی، ج ۸، ص ۳۹۶؛ تفسیر تبیان، ج ۷، ص ۴۴۰).
آنچه از تفسیر کشف و بیان ثعلبی (م۴۲۷ ق) استفاده می شود که «خانه علی و فاطمه علیهما السلام» تفسیر دیگری از واژه «بیوت» در این آیه کریمه است. وی در تفسیرش (ج ۷، ص ۱۰۷) از ابان بن تغلب از نفیع بن حارث از انس بن مالک از بریده که هر دو از صحابه هستند، نقل کرده که رسولخدا(ص) آیه «فی بیوتٍ أذِن اللهُ أن تُرفَعَ و یُذکَرَ فیها اسمُه» را تلاوت کرد؛ پس مردی از جا برخاست و از آن حضرت پرسید که منظور از این بیوت؟ رسول خدا فرمود: «بیوت الأنبیا». ابوبکر که در آنجا حاضر بود پرسید: آیا خانه علی و فاطمه(علیهماالسلام) در زمره آن «بیوت است؟ حضرت فرمود: «نعم مِن أفاضلها» یعنی خانه علی و فاطمه(علیهماالسلام) از برترین خانه های انبیاء الهی است. (تفسیر الدرّ المنثور، ج ۶، ص ۱۸۶؛ مناقب ابنمردویه، ص ۲۸۴؛ تفسیر روح المعانی، ج ۱۸، ص ۱۵۷؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۴۱، حدیث ۵۶۷)
۲. خانه فاطمه (سلامالله علیه) از منظر سنت نبوی(ص)
روایات متعددی در منابع معتبر اهل سنت وجود دارد که نشان می دهد رسول خدا(ص) هرگز بدون اجازه و رخصت وارد خانه دخترش حضرت زهرا سلامالله علیها نشد. پیامبری که قرآن درباره او میگوید: «النبیّ أولی بالمؤمنین مِن أنفسهم»«پیامبر(ص)، نسبت به مؤمنان از خودشان اولی و سزاوارتر است» (سوره احزاب، آیه ۶).
برخی از این احادیث عبارتند از:
روایت اول
جناب ابن سعد (م۲۳۰ ق) با سندی از سعید بن مسیّب از ام ایمن درباره شب زفاف حضرت فاطمه(س) نقل میکند که پیغمبر اکرم در آن شب نزد خانه فاطمه آمد و سلام کرد و اجازه گرفت: «فجاء رسول الله(ص) حتّی وقف بالباب و سلّم، فاستأذن فأذن له». (الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۲۴)
روایت دوّم
جناب ابن عساکر دمشقی شافعی مذهب (م۵۷۱ ق) از عمران بن حصین روایت میکند که روزی رسولخدا(ص) به او فرمود: «ألا تنطلق بنا نعود فاطمة(س)؟ فإنّها تشتکی. قلت: بلی، قال: فانطلقنا حتّی إذا إنتهینا إلی بابها فسلّم فاستأذن فقال: أدخل أنا و من معی؟ قالت: نعم و من معک یا أبتاه» «آیا همراه من نمی آیی تا به عیادت فاطمه(س) برویم؟ چرا که او از دوری من شکوه میکند.» گفتم: بله می آیم. پس باهم به راه افتادیم تا به در خانه فاطمه(س) رسیدیم. رسول خدا(ص) سلام کرد و اجازه خواست و اینچنین فرمود: «آیا من و شخصی که با من همراه است وارد شویم؟» فاطمه(س) پاسخ داد: «بله پدر جان! شما و کسی که همراه شما است، وارد شوید.»( تاریخ دمشق، ج ۴۵، ص ۱۰۳)
از این روایات چند مطلب به روشنی قابل استفاده است:
۱. از جمله آداب وارد شدن به خانه دیگران، سلام کردن است.
۲. خانه های آن زمان دارای در بوده است. برخلاف افرادی که تصوّر میکنند منازل دارای پرده بوده و درب نداشته است.
۳. وقتی رسول خدا(س) هنگام ورود به خانه پاره تنش فاطمه زهرا (سلامالله علیها) اجازه می گرفته، تکلیف دیگران برای ورود به چنین خانه ای روشن است.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که خانه ای که آخرین پیامبر خدا(ص) بدون اجازه وارد آن نمی شد، چگونه پس از رحلت آن حضرت(ص)، مورد بی حرمتی برخی قرار گرفت؟
قاسم بن سلام (متوفای ۲۲۴ قمری) از عبدالرحمان بن عوف نقل کرده که بر ابوبکر وارد شدم در حالی که در مرض موت بود. پس از سلام کردن به او گفتم: الحمدلله در شما چیزی مشاهده نمیکنم و بر دنیا تأسف مخور. ابوبکر جواب داد: من جز بر سه کاری که انجام دادم، بر چیزی دیگری تأسف نمیخورم. کارهایی انجام دادم که ای کاش آنها را انجام نمیدادم. ای کاش فلان کار و فلان کار را مرتکب نمیشدم! ابوعبیده می گوید: «نمی خواهم آن کارها را بیان کنم.» (الأموال، ص ۱۹۳)
در این روایت ابوعبیده آن کارها را از شدت قبحش بیان نکرد و حقایق تلخ تاریخ را پنهان ساخت. ولی پس از او، «مبرد» پرده از آن گفته ها برداشت.
جناب ابن ابی الحدید معتزلی (م ۶۵۵ ق) از مبرد نقل کرد که ابوبکر گفت: اما آن سه کاری که انجام دوست داشتم انجام نمیدادم، عبارتند از: به خانه فاطمه بی احترامی نمی کردم و آن را رها می ساختم. (شرح نهج البلاغة، ج۲، ص ۴۵؛ مختصر تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۱۲۲). «فأمّا الثلاث الّتی فعلتها و وددت أنّی لم أکن کشفتُ عن بیت فاطمة و ترکته ...» (المعجم الکبیر، ج ۱، ص ۶۲، حدیث ۴۳؛ العقد الفرید، ج ۴، ص ۹۳).
همچنین جناب بلاذری در قرن سوم، به جریان بیعت نکردن برخی صحابه با خلیفه اوّل، از جمله امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و زبیر اشاره کرده است. سپس می نویسد: «حضرت فاطمه(سلامالله علیها) به خلیفه دوم فرمود: «یابن الخطّاب أتراک محرّقاً علیّ بابی؟ قال: نعم.»«ای فرزند خطاب! آیا تو را در حالی میبینم که آمده ای تا منزل مرا به آتش بکشی؟!» گفت: بله. ( انساب الاشراف، ج ۱، ص ۵۸۶)
به راستی خانهای که محل نزول امین وحی «جبرئیل(ع)» بود و خانه ای که رسول خدا(ص) هرگز بدون اجازه وارد آن نمیشد، سزاوار این همه بی حرمتی بود؟!
محمّد جعفر طبسی
منبع:
مبشرین|پایگاه خبر قرآنی و معارف اسلامی
لینک مستقیم :
http://mobasherin.ir/shownews.aspx?id=78373