به گزاش مبشرین به نقل از ایکنا، تربیت دینی کودکان یکی از دغدغههای والدین است، چراکه در جوامع امروزی اخلاق و معنویات به واسطه گسترش رسانههای مجازی و جاذبههای بصری این فضا در معرض تهدید قرار گرفته است و والدین باید در نظر داشته باشند که محورهای اخلاقی و موضوعات دینی از دوره کودکی باید به فرزندان آموزش داده شود. البته آموزش چنین مفاهیمی در سنین مختلف متفاوت است و در هر دوره سنی باید نکاتی را در آموزش و پرداختن به این موضوع در نظر گرفت.
محمد خدایاری، روانشناس بالینی کودک و عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران، در گفتوگو با ایکنا، به تبیین این موضوع پرداخت و گفت: به عنوان یک مفروضه زیربنایی در حوزه آموزش مفاهیم دینی به کودکان، باید به این نکته توجه داشت که آموزش هر مفهومی از جمله مفاهیم دینی باید متناسب با رشد شناختی (فکری و عقلانی)، اجتماعی و هیجانی کودک باشد، چراکه اگر چنین تناسبی رعایت نشود، کودک به واسطه آن که در یادگیری مفاهیم دینی با شکست مواجه میشود، در ادامه تمایل و رغبتی برای یادگیری مجدد این مفاهیم از خود نشان نمیدهد. هر انسانی از دوره نوزادی تا زمان پیری مراحل رشدی مشخصی را طی میکند و در هر مرحله ویژگیهای شناختی مشخصی در وجودش شکل میگیرد که باید در تربیت دینی کودکانمان ویژگیهای این مراحل شناختی را در نظر داشته باشیم.
وی ادامه داد: اگر مبنا را نظریه پیاژه در نظر گیریم، کودکان از حدود ۲ تا ۷ سالگی از لحاظ رشد شناختی در مرحله «پیش عملیاتی» هستند. از ویژگیهای اساسی این دوره شناختی آن است که کودک خودمحور (ego centre) است؛ یعنی نمیتواند موضوعات را از زاویه دید دیگران ببیند یا نظر دیگران را بهخوبی درک کند؛ در یک لحظه نمیتواند حواس خود را به بیش از یک چیز متمرکز کند؛ نمیتواند رابطه کل و جز را متوجه شود؛ پدیدههای طبیعی مانند کوه و دریا و همه چیز را ساخته انسان میداند و هنوز منطق و قوانین منطقی را به درستی درک نکرده است. برای مثال برای لحاظ کردن ویژگیهای این دوره شناختی باید در نظر داشت که نمیتوان از روشهای آموزش مستقیم در آموزش دینی فرزندان بهره برد. پرداختن به مفاهیم انتزاعی و منطقی مانند معاد و توحید را باید به دورهای موکول کرد که فرزندان ما این مفاهیم را بتوانند درک کنند. آموزش در این سن باید در گفتوگوی روزمره با والدین انجام شود.
خدایاری با بیان اینکه چنین مباحثی را میتوان از چند روش برای کودکان مطرح کرد، گفت: یکی از روشهای بسیار مؤثر گفتوگوی روزانه مادر با کودک است. مادر طی این گفتوگوهای عادی و ساده روزانه میتواند کودک را تربیت دینی کند. برای مثال مادر در صف خودپرداز بماند و در صف ماندن را به عنوان یک اصل اخلاقی یا دینی که در آن حقالناس مطرح است، به فرزند خود آموزش دهد. روش دوم یادگیری مشاهدهای است که از روشهای مهم یادگیری است. بزرگسالان میتوانند خود عامل برخی از رفتارهای دینی باشند تا کودکان نیز آنها را بیاموزند. در روش سوم نیز میتوان از فعالیتهایی مانند قصه، بازی، کاردستی، موسیقی (سرودهای دارای ریتم و آهنگ است) و شعر و نقاشی استفاده کرد. استفاده از این روشها باید از سوی متخصص انجام گیرد؛ یعنی فردی که متخصص آموزش به کودکان پیشدبستانی باشد و در عین حال به موضوعات دینی نیز اشراف کافی داشته باشد به این عرصه ورود کند. اگر فرد متخصص نباشد، مراحل رشدی کودک و الزامات آموزشی آن را نمیداند. در نتیجه نمیتواند آموزش دینی دقیقی داشته باشد.
ظرفیتهای تربیتی عزاداری حسینی
این روانشناس بالینی کودک ضمن بیان اینکه ایام عزاداری میتواند زمینه و بافت مناسبی برای تربیت دینی باشد، تأکید کرد: استفاده از فضای عاطفی سنگین محرم برای تربیت دینی کودکان، ملاحظات و حساسیتهای خاص خود را دارد، برخی رسوم و آیینهای شایع این ایام میتواند اثر منفی بر کودکان به ویژه تربیت دینی آنها داشته باشد. برخی از رسوم شایع این ایام با خشونتهای ذاتی همراه است. برای مثال اجرای برخی تعزیهها و نمایش صحنههای شهادت امام و یارانش، شمایل ترسناک افرادی که نقش سپاه یزید را بازی میکنند، صدای طبل و سنجهای بسیار بلند و حتی گِلمالی و مانند آن، از جمله این رسوم است که میتوان گفت مناسب گروههای سنی پایین نیست. اگر در چنین فضایی یک آموزه دینی هم بخواهد به کودک منتقل شود، اگر همراه و همزمان با این موارد باشد موثر نخواهد بود، چراکه کودک شرطی میشود و نهتنها اثر مثبت ندارد، بلکه اثر منفی نیز خواهد داشت و آمادگی بعدی کودک برای یادگیریهای دینی او را تخریب میکند. والدین باید چنین نکاتی را هنگام شرکت در مراسم عزاداری در نظر داشته باشند.
وی افزود: از سوی دیگر، نمادها و رسوم دیگری وجود دارد که میتواند زمینه مناسبی برای گفتوگوی دینی و آموزش دینی فراهم کند. برای مثال تغییر لباس، تغییر نوا و آهنگی که افراد در منازل یا ماشین خود به آن گوش میکنند، نشانههایی که در کوچه و محله نصب میشود و تعزیههایی که صحنههای خشونت ندارد، از جمله این نمادها و رسوم است. چند نکته اهمیت دارد؛ نخست آمادگی والدین برای پاسخگویی به پرسشهای کودکان است. والدینی که کودک خود را به مراسم محرم میبرند و تلاش میکنند که از این فرصت برای تربیت دینی فرزند خود استفاده کنند، باید آمادگی پاسخدهی به پرسشهای فرزند خود را نیز داشته باشند. «نمیدانم» یا پاسخهایی که متناسب با سن کودک نباشد، یک پرسش پاسخ داده نشده است و میتواند پیامد منفی به دنبال داشته باشد.
عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران ادامه داد: نکته دوم این است که خانواده نباید در این مراسم، انتظار رفتاری مشابه رفتار بزرگسالان را از کودکان داشته باشد. همچنین کسب هویت دینی نیز در این میان بسیار مهم است. اساساً کودکان در سن اکتساب هویت دینی نیستند و هرچه برای تربیت دینی کودک تلاش شود، به علت آنکه هنوز به مرحله کاوشگری برای اکتساب هویت دینی نرسیده است، کار چندان عمیقی نمیتوان انجام داد؛ به این معنا که پرسشهای دینی اساسی مانند هدف خلقت، پرستش، سرنوشت پس از مرگ و مانند آن پرسشهایی هستند که در نوجوانی به بعد ظهور پیدا میکنند و به همین دلیل شاید در کودکی بتوان زمینه تجارب دینی برای کودک مانند پذیرایی از عزاداران را فراهم کرد.
تشکیل هیئات ویژه کودکان
خدایاری با بیان اینکه صرف شرکت در هیئات، برای کودکان تربیت دینی ایجاد نمیکند، تأکید کرد: محیطی که در آن سخنرانی مذهبی ویژه بزرگسالان وجود دارد، ممکن است کمی خشونت نمایش داده شود؛ سروصدای زیاد، جمعیت متراکم و به تأخیر افتادن برخی از نیازهای کودکان، آن محیط را برای کودک به محیطی ناخوشایند تبدیل میکند. در چنین شرایطی کودک خسته میشود و به اصطلاح حوصلهاش سر میرود و همچنانکه گفته شد، ممکن است شرطیسازی منفی نیز اتفاق بیفتد، در نتیجه صرف حضور هم نمیتواند مؤثر باشد. بر این اساس پیشنهاد تشکیل هیئات ویژه کودکان است که در آن پیام محرم در قالبهایی که گفته میشود برای کودکان جذاب است، مانند قصه و نقاشی و... منتقل شود. البته باید مراسم محرم مانند زنجیرزنی و نوحهخوانی نیز در کنار آن وجود داشته باشد.
این روانشناس بالینی کودک در پیشنهادی برای بخش کودک هیئات مطرح کرد: آموزش در این بخش باید ضمنی و غیرمستقیم باشد برای مثال میتوان از قالب قصه، نقاشی، شعر و مانند آن استفاده کرد و به این روش بسیاری از مفاهیم دینی را به شکل غیرمستقیم آموزش داد. همچنین در این آموزشها باید پیوستگی و مداومت داشت، با توجه به اینکه کودکان هنوز رشد شناختی و اجتماعی کافی را طی نکردهاند و هنوز در سن اکتساب هویت دینی نیستند، باید به تدریج و متناسب با رشد شناختی انتظار یادگیری آموزههای دینی را از آنها داشت. برای قوام همین یادگیریهای اندک، فرصتهای یادگیری را باید متعدد کرد و شیوههای گوناگونی را فراهم کرد.
خدایاری بر لزوم استفاده از شیوههای نو و قالبهای جدید در عرصه تربیت دینی تأکید و تصریح کرد: روشهای سنتی برای کودکان جذابیت ندارند. بهتر است از شیوههای نوین که در شأن و مقام محرم نیز باشد، استفاده شود. همچنین باید تفاوتهای فردی کودکان را نیز در نظر داشته باشیم، چراکه آنها در یادگیری و آموزش با یکدیگر متفاوت هستند. این موضوع در آموزش مفاهیم دینی و یادگیری آنها نیز باید دیده شود.
وی ناهمسویی گفتار و عمل اعضای خانواده و مربیان را در تربیت دینی کودکان بسیار تأثیرگذار دانست و اظهار کرد: هنگامی که فرزند از زبان والدین لزوم رعایت برخی از اصول را میشنود و در عمل چیز دیگری را مشاهده میکند، سبب میشود که عمل به اصول در کودکان ما نهادینه نشود و کودکان نیز رفتاری متناقض با اصول و قواعد اخلاقی که به آنها آموزش داده شده است، داشته باشند. همچنین انگیزه درونی در فرزندان اهمیت دارد و باید از سختگیری و اجبار پرهیز شود چرا که بسیار مخرب است.
منبع:
مبشرین|پایگاه خبر قرآنی و معارف اسلامی
لینک مستقیم :
http://mobasherin.ir/shownews.aspx?id=57452