پنج شنبه 6 اردیبهشت سال 1403 Thu, 25 Apr 2024 15:31:50 GMT
کد خبر : 46799       تاریخ : 1398/09/30 11:46:43
چرا جریان‌های سیاسی به بلوغ و تکامل نرسیده‌اند

چرا جریان‌های سیاسی به بلوغ و تکامل نرسیده‌اند

کارشناس مسائل سیاسی در تشریح دلایل عدم بلوغ جریان‌های سیاسی و اولویت‌ندادن به منافع ملی در مقابل منافع گروهی و جناحی در شرایط حساس گفت: این امر ریشه در عملکرد استعمار در کشور دارد که روح فردگرایی، خودمحوری و خودخواهی را در کشور تقویت و برعکس روح جمع‌گرایی و جامعه‌پذیری را به شدت تضعیف کرد و این نقطه ضعف تا به امروز باقی مانده و افراد حاضر در یک تشکل «مشترک المواضع» نیستند بلکه بیشتر «مشترک المنافع

پس از اعتراضات به افزایش قیمت بنزین در آبان ‌ماه، به نظر می‌رسید نخبگان، جریان‌ها و تشکل‌های سیاسی با درک شرایط کشور به ویژه در آستانه انتخابات و لزوم تشویق مردم به مشارکت سیاسی از رویکردهای تخریبی و سلبی احتراز کرده و با درک منافع ملی و اولویت آن بر منافع گروهی و جریانی فضایی را فراهم سازند که مردم انگیزه لازم را برای مشارکت در انتخابات پیدا کنند.

اما آنچه که بیشتر در این روزها بروز و ظهور پیدا کرده سوء استفاده و موج‌سواری برخی جریان‌های سیاسی از این اعتراضات برای کسب قدرت و منفعت بدون توجه به آلام و دردهای مردم بوده و براین مبنا کشور شاهد یک درگیری و تنش سیاسی بر سر قدرت است به حدی که موضوعاتی مانند استیضاح یا لزوم استعفای رئیس‌جمهور یا تخریب مجلس به منثابه یکی از ارکان مهم نظام برجسته می‌شود بدون آنکه طرف‌های مدعی برنامه و طرح‌‌های ایجابی خود را به مردم برای اصلاح وضعیت فعلی ارائه دهند.

مجموعه این شواهد حکایت از آن دارد که جریان‌های سیاسی مختلف هنوز به رشد و بلوغ لازم پس از حدود چهل سال فعالیت سیاسی نرسیده‌ا‌ند و نمی‌توانند در نقاط عطف و لحظات حساس میان منافع ملی و منافع گروهی و جریانی وتمییز داده و اولویت‌بندی کنند و صرفا برپایه به دست آوردن قدرت وارد میدان کنش سیاسی می‌شوند.

در این راستا ایکنا با جواد منصوری، کارشناس مسائل سیاسی و سفیر پیشین ایران در چین و پاکستان، گفت‌وگویی انجام داده که متن آن به شرح ذیل است:

ایکنا ــ یکی از نشانه‌های تکامل تشکل‌ها و جریان‌های سیاسی قدرت فهم منافع ملی و منافع جناحی در شرایط حساس اولویت دادن به منافع ملی است. با این وصف با این ادعا که اتفاقات پس از اعتراضات آبان ماه نشان‌دهنده عدم رشد و بلوغ جریان‌های سیاسی است موافقید؟ در صورت موافقت دلایل آن را در چه می‌دانید؟

ــ‌ در ۱۵۰ سال گذشته به دلیل نفوذ و سلطه استعمار غرب در این منطقه و از جمله در ایران یک اتفاق ریشه‌دار و زیان‌باری رخ داده و نهادینه شده که متأسفانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم به آن تقریبا توجهی نشده و به همین دلیل کشور همچنان از خسارات ناشی از این عملکرد سلطه استعمار رنج می‌برد.

مشکلی که جریان استعمار در کشور ایجاد کرد این بود که روح فردگرایی، خودمحوری و خودخواهی در کشور ما به اشکال و تعابیر مختلفی تقویت شد و برعکس روح جمع‌گرایی و جامعه‌پذیری به شدت تضعیف شد و این روحیه خود را در سیاست، فرهنگ، اقتصاد، هنر و ... نشان داد. به همین دلیل یکی از سؤالات جدی آن است که چرا تشکل‌ها و جریان‌های سیاسی در حدود دو قرن گذشته موفق نبودند، تداوم نیافتند، فراگیر نشدند و نتوانستند روحه فردگرایی به روحیه جمع‌گرایی تبدیل کنند و به کار جمعی اصالت و اهمیت ببخشند؟ تا زمانی که این ضعف وجود دارد در واقع تشکل سیاسی و اجتماعی به معنی واقعی خیلی کم داریم یا نداریم و تشکل‌ها بیشتر منفعت‌گرایانه هستند. به عبارتی افراد حاضر در یک تشکل «مشترک المواضع» نیستند بلکه بیشتر «مشترک المنافع» هستند و بدین خاطر تشکل‌ها نتوانستند خدمتی به اهداف و منافع ملی کنند و بیشتر در راستای اهداف افراد تشکیل‌دهنده بودند. البته قطعاً استثنائاتی در میان تشکل‌ها و جریان‌های سیاسی وجود دارد که البته تعداد آنها به انگشتان یک دست هم نمی‌رسد. واقعیت این است که در حال حاضر تشکل‌های ملی و ارزشی به معنی واقعی کلمه نداریم و به همین دلیل است که این جریانات وقتی به قدرت می‌رسند و جایگاه ملی پیدا می‌کنند نمی‌توانند سیاست‌ها، رفتارها و مواضع تعریف‌شد مشخص نشان دهند. این وضعیت نامطلوب به حدی است که حتی افراد در زمان قبل و بعد از انتخابات و پس از پیروزی یا شکست در رقابت سیاسی رفتارها و نظرات متفاوتی دارند.

ایکنا ــ‌ یکی از کارکردهای احزاب و جریان‌های سیاسی در کنار ارائه طرح و برنامه برای اداره کشور، تقویت اعتماد عمومی به نظام سیاسی حاکم است. با توصیفی که جنابعالی از کارکرد و عملکرد احزاب و جریان‌های سیاسی داخلی ارائه دادید تا چه حد می‌توان تضعیف اعتماد عمومی به کلیت نظام سیاسی را به عملکرد این جریانات و نوع رقابت انها با همدیگر مربوط دانست؟

ــ‌ وقتی تشکل‌ها براساس اشتراک منافع شکل بگیرند به طور طبیعی نمی‌توانند ملی و برمبنای ارزش‌های دینی و انسانی فکر و عمل کنند و اقدامات و تصمیماتش براساس ارزش‌ها و منافع فردی و لحظه‌ای است و به همین دلیل مواضع این تشکل‌ها نیز ثابت نیست و نمی‌توان متوجه شد که هر یک از تشکل‌ها در صورت رسیدن به قدرت چه برنامه‌ای برای اداره کشور دارند، لذا تا زمانی که که افراد براساس مواضع تشکیلاتی مدون و روشن شناخته نشوند طبیعی است که می‌توانند در هر لحظه و زمانی براساس منافع فردی یا منافع گروهی حرکت کنند.

نکته دیگری که با عملکرد جریانات سیاسی به تضعیف اعتماد عمومی به کلیت حاکمیت منجر شده ضعف قانون‌مداری و حاکمیت قانون است. حاکمیت قانون باید به گونه‌ای باشد که افراد و به ویژه افراد حاضر در جریانات و تشکل‌های سیاسی خودسر هستند و هیچ نوع بازدارندگی در مورد آن‌ها وجود ندارد. به این دلیل است که افراد برای کسب قدرت خطوط قرمز را به راحتی پشت سر می‌گذارند و وقتی هم به قدرت رسیدند به همین ترتیب عمل می‌کنند. در حالی که در کشورهای پیشرفته‌تر به لحاظ اجتماعی، قوه قضائیه تنظیم‌کننده کلیه روابط است و افراد و به ویژه اصحاب قدرت باید در برابر تمام گفتار، رفتار و تصمیمات خود پاسخگو باشند ولی در کشور ما این‌گونه نیست و افراد اگر تهمت بزنند، دروغ بگیوند، شایعه‌پراکنی کنند و تخریب کنند با مشکل چندانی مواجه نمی‌شوند و به همین دلیل بارها مشاهده شده که چه اصحاب قدرت و چه رقبای سیاسی ادعاهایی را مطرح می‌کنند و در نهایت برای جامعه روشن نمی‌‌شود که این ادعاها درست یا نادرست بوده است و نهادی هم به آن رسیدگی نمی‌کند و این در حافظه جامعه ثبت و ماندگار می‌شود. این باعث می‌شود که جامعه نسبت به احزاب و گروه‌های سیاسی بی‌تفاوت و بی‌اعتماد شده و نتواند به قدرت متشکل حساب کند و لذا در دوران انتخابات تشکل‌ها با یک سری تبلیغات و رفتارهای هیجانی این دوره را از سر می‌گذرانند ولی مشخص نمی‌شود افراد منتخب چه سیاست‌ها و رفتارهایی خواهند داشت و این در طولانی‌مدت اعتماد مردم به ساختار سیاسی را تضعیف می‌کند.

ایکنا ــ‌ با وجود گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی به منزله یک حرکت برخاسته از دین و تأکید آموزه‌های دینی بر وحدت و جمع‌گرایی و محوریت ارزش‌ها و اخلاق بر قدرت و ثروت در هر فعالیتی، چرا این آموزه‌ها در جریانات سیاسی کشور نهادینه نشده و رقابت سیاسی اخلاق‌مدارانه را شکل نداده و اخلاق به سیاست پیوند نخورده است؟

ــ واقعیت این است که تشکل‌ها و احزاب برای مدیریت کشور کادرسازی و نیروپروری نکرده و نمی‌کنند. از سوی دیگر دانشگاه‌های ما با تولید مدرک نهایتاً کامند پشت میزنشین تربیت می‌کنند و در عمل کمتر می‌توانند مشکلی از مشکلات کشور را حل کنند. دومین نکته آن است که قوه قضائیه نتوانسته نقش بازدارندگی از تخلف را در کشور ایجاد کند تا افراد جرئت تخلف و جرم نکنند.

نکته سوم این است که انسان‌ها متغیرند و اینطور نیست که مثلاً یک انسان فرهیخته و متدین برای همیشه فرهیخته و متدین باقی بماند. انسان‌ها به راحتی فریفته پول، شهرت، مقام و ... می‌شوند. افرادی بودند که تا صبح ۲۳ بهمن انقلابی بودند اما وقتی به پست و سمتی نرسیدند ضد انقلاب شدند. این به خاطر آن است که انسان در معرض تغییر دائمی است و اینکه از دعاهای جدی و اساسی پیامبر(ص)، ائمه اطهار(ع) و بزرگان دین عاقبت بخیری، هدایت به سمت صراط مستقیم و واگذار نکردن به خود بوده در همین راستاست. لذا اینکه تصور شود انسان‌های خوب و معتقد همیشه به همین شکل باقی می‌مانند اشتباه بزرگی است.

در کشورهایی که دین حاکم نیست و به تبع آن قوانین برگرفته از دین نیست قانون بشری حاکمیت دارد. برای نمونه من در چین شاهد دیکتاتوری قانون بودم و همه محکوم به رعایت قانون هستند و جرئت تخلف ندارند و قدرت قضایی هم هیچ‌گونه اغماضی ندارند با اینکه دین ندارند اما ما چنین کاری نکردیم. حاکمیت بر دو پایه دین یا قانون و قدرت مستقر و مقتدر می‌شود. اگر دین باشد قدرت نباشد هرج و مرج ایجاد می‌شود و اگر دین نباشد و قدرت باشد استبداد تولید می‌شود و لذا لازم است همزمان این دو در کنار هم حضور داشته باشند که متأسفانه به خوبی به این شکل عمل نکردیم.

ایکنا ــ‌ حال در آستانه انتخابات مجلس، اصلاح برخی رفتارها از سوی جریانات سیاسی تا چه حد می‌تواند به تقویت مشارکت مردم منجر شود؟

ــ واقعیت این است که حضور مردم در صحنه و وحدت آنها در حمایت از نظام که یکی از مظاهر آن انتخابات است در راستای حفظ امنیت، وحدت و اقتدار ملی است و لذا از اهمیت به سزایی برخوردار است. براین مبنا همه اقشار جامعه بدون توجه به رضایت‌ها یا نارضایتی‌ها و وابستگی و عدم وابستگی به جریان‌ها و گروه‌های سیاسی فقط برای مصالح ملی و حفظ موجودیت و اقتدار انقلاب و نظام پای صندوق‌های رأی حاضر شوند.

در این میان جریان‌ها و گروه‌های سیاسی و شخصیت‌های مختلف سیاسی نیز باید با سرلوحه قرار دادن قانون و توجه به منافع ملی در جریان رقابت‌های انتخاباتی کوچک‌ترین سخن و عمل تخریبی نسبت به رقبای سیاسی انجام ندهند تا مردم به این باور برسند که این جریانات واقعاً برای اصلاح و بهبود شرایط کشور وارد میدان شده‌اند نه اینکه صرفا می‌خواهند به منفعت گروهی و شخصی برسند. البته اقدامات تخریبی علاوه بر اینکه به لحاظ قانونی خلاف است به لحاظ شرعی نیز گناه است. لذا انتخابات صحنه‌ای برای امتحان نامزدها و مردم است که نامزدها تا چه اندازه برای رسیدن به قدرت حاضرند موازین اخلاقی و قانونی را رعایت کنند و به هر وسیله‌ای برای جلب رأی مردم متوسل نشوند و مردم هم تا چه اندازه نسبت به مسائل کشور حساسیت دارند؛ نتیجه انتخابات تعیین‌کننده این دو موضوع است. برهمین مبنا میزان مشارکت و چگونگی رفتار و عملکرد نامزدها و جریان‌های سیاسی بسیار حائز اهمیت است.

گفت‌وگو از مهدی مخبری


  منبع: ایکنا
       لینک مستقیم   :   http://mobasherin.ir/shownews.aspx?id=46799

نظـــرات شمـــا






سال 1402سال 1402