جملات دین مدار حضرت فاطمه (س) در انتخاب همسر و زندگی زناشویی
یکی از دعاهای زهرای مصیبت دیده، این است: «اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْ مُصِیبَتِی فِی دِینِی وَ لا تَجْعَلِ الدُّنْیَا أَکْبَرَ هِمَّتِی»؛ خدایا! کاری کن که همۀ همّ و غم من دنیا نشود.
كدخبر: 63818
1399/10/07

به گزارش مبشرین به نقل از شفقنا، استاد رفیعی با بیان این دعا به دین شناسی فاطمه (س) میپردازد:

دین مداری فاطمه در انتخاب همسر

جوان ها! امیرالمؤمنین (ع) برای خواستگاری حضرت زهرا (ع) آمد؛ در حالی که فاطمه خواستگاری های متعددی داشت که یکی از آن ها عبدالرحمان بن عوف بود که مهریۀ سنگینی پیشنهاد داد.اما به محض اینکه امیرالمؤمنین (ع) وارد شد، رسول خدا پیشنهاد امیرالمؤمنین را برای فاطمه مطرح کرد. نخستین سؤال فاطمه که دختر جوانی بود – هر کجای این کشور که هستید و صدای من را می شنوید دقت کنید – این است که: «أرَضِیَ اللهُ لی وَ رَسولُهُ؟» بابا جان! آیا خدا راضی است؟ آیا شما راضی هستید؟ نفرمود علی (ع) چه چیزی دارد، خانه اش کجاست، وسیله اش چیه، امکاناتش چه قدر است؟ بلکه گفت: «أرَضِیَ اللهُ لی وَ رَسولُهُ؟»اگر خدا و رسولش راضی است، من هم راضی هستم؛ «رضیتُ بما رضی الله وَ رَسولُهُ».

سایت مبلغان در ادامه سخنرانی استاد رفیعی آورده است:چرا سن ازدواج در کشور بالا رفته است؟ من زیاد به استان ها و شهرها برای تبلیغ می روم، خدا می داند که یکی از دغدغه هایی که مکرّر به ما می گویند همین است. چرا؟ مگر نفرمود: «إذا جاءَکُمْ»
– خواهر من! خانواده های محترم! – اگر آقا پسری برای خواستگاری آمد، و شما دیدید که دینش مورد پسند است، «فَزَوِّجوه» دخترتان، خواهرتان را به او بدهید.

باید سطح توقّعات پایین بیاید. من بارها روی منبر تذکر داده ام، بعضی از وسایل در جهیزیه ها که برای خانۀ عروس خانم ها خریداری می گردد، تا آخر عمر استفاده نمی شوند، فقط در ویترین قرار می گیرد! هزینه آنها سنگین است و کمر خانواده عروس یا داماد را می شکند. برادران، خواهران و عروس خانم ها! مقداری توقعاتتان را پایین بیاورید. مگر زهرای مرضیه (ع) با کدام جهیزیه ازدواج کرد؟ رقم جهیزیه اش را ببینید! من نمی گویم مثل ایشان باشید، اما خدا می داند که می شود سطح انتظارات را پایین آورد، مصرف را اصلاح کرد و الگو گرفت.

دین مداری در همسرداری

این نکته را بیشتر خطاب به شما خانم های محترم عرض می کنم. امیرالمؤمنین (ع) به خانه آمد، در حالی که گرسنه است – این را منابع متعدّد نوشته اند – دو روز است که فاطمه (ع) در خانه غذا ندارد. البته فقر مدینه عمومی بود. مقداد، سلمان و دیگران نیز وضع مالی مناسب نداشتند. البته بعدها وضع بهتر شد، تا زمان امام صادق (ع) که وضع بسیار تغییر کرد. اما به ویژه در صدر اسلام اوضاع اقتصادی مسلمان ها و خود پیامبر گرامی اسلام و امیرالمؤمنین در مدینه چندان خوب نبود. حضرت علی به خانه آمد، سؤال کرد، فاطمه جان! چرا به من نگفتید، تا غذایی برای بچه ها تهیه کنم؟ جواب زهرا (ع) و خطاب او را بشنوید؛ ابالحسن! یابن عم! – این احترام متقابله بین زن و شوهر است – «اِن کُنْتَ فی خَیْرٍ مَعَک ان کُنْتُ فی شَرٍّ مَعَک رُوحِی لِرُوحِکَ وِقَاءً وَ نَفْسِی لِنَفْسِکَ فِدَاء» – به به! – جانم و هستی ام به فدایت! هر کجا که بروی پشت سرت هستم.

از این ادبیات معلوم است که چرا امیرالمؤمنین در خاک سپاری زهرا (ع) صورتش را روی خاک قبر خانمش می گذارد و می گوید: «نَفْسِی عَلَی زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَه» چرا گریه نکند بر این فاطمه؟ چرا نگوید که کاش من هم می رفتم؟ این قدر این زندگی استوار و عمیق است که زهرا (ع) می گوید: علی جان! می دانی چرا به تو نگفتم؟ «لَأَسْتَحْیِی مِنْ إِلَهِی أَنْ تُکَلِّفَ نَفْسَکَ مَا لَا تَقْدِرُ عَلَیْه»؛ از خدا خجالت کشیدم تکلیفی بر دوشت بگذارم که در توانت نباشد.

این چه حرفی است که ماشینم باید این باشد، چرا چشم و هم چشمی؟ در شهرستانی کسی پیش من آمده و می گفت: نوه ام متولد شده، هنوز دارم قسط عروسی دخترم را می دهم. ببینید! این نشان دهندۀ آن است که فرهنگ صحیح در جامعۀ ما نیست. علی جان! من از خدا شرم کردم تکلیفی گردنت بگذارم که توانش را نداشته باشی. من ملاحظۀ خودت را کردم.

خواهر من! برای خدا قناعت کن تا ثواب داشته باشد، برای خدا همسرداری کن تا اجر ببری. جوان! برای خدا به همسرت لبخند بزن تا ثواب ببری. در زندگی زهرا (ع) دیدید که دینداری در راستای خانواده به چه معناست. شاید دو سه روز از ازدواج علی (ع) و فاطمه (ع) نگذشته بود، رسول خدا به خانه آنها آمد تا ارزیابی انجام دهد. بزرگتر ها! در زندگی زوج های جوان ارزیابی کنید، اما دخالت نکنید. مراقبت کنید، نقطه ضعف ها را یادآور شوید، آسیب ها را گوشزد کنید. بالاخره انسان باید ببیند زندگی این دو جوان چگونه پیش می رود. پیامبر آمد به خانۀ دختر بزرگوار و داماد عزیزش، ابتدا از امیرالمؤمنین (ع) سؤال کرد که فاطمه برایت چگونه همسری است؟ امیرالمؤمنین (ع) جواب داد: یا رسول الله «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی طَاعَهِ اللهِ»؛ – مرحبا به خانمی که شوهرش را نماز خوان، مسجدی و اهل خمس بار بیاورد، اهل ولایت بار آورد، اهل روضه و هیئتی بار آورد، نه اینکه او را پای حرام بکشد. – فاطمه در بندگی خدا کمک من است! از فاطمه نیز پرسیده شد که علی چگونه شوهری است؟ حضرت در جواب فرمود: «خَیْرُ بَعْلٍ»؛ خوب همسری است. این دین شناسی را ببینید! اگر فرصت می شد، برایتان نمونه هایی از دعاهای حضرت زهرا (ع) را – که حدود هفتاد دعا از بی بی (ع) به ما رسیده – می گفتم. این دعاها تراث ارزشمندی برای ما است. کاش شرح مناسبی برایشان نوشته می شد. دعاهای بزرگ و پرمحتوایی که نشان دهندۀ توحید، دین شناسی، و ملاحظۀ رضای خدا در زندگی حضرت زهراست.

معادشناسی زهرای مرضیه (ع)

بگذارید بُعد دیگری از سخن را باز کنم. یکی از مبانی دینی ما اعتقاد به معاد است. هر چه عقیدۀ انسان به قیامت بیشتر گردد، کمتر گناه می کند. قرآن نیز می فرماید: آن هایی که کم فروشی، و معصیت می کنند، «أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ»؛ به خاطر آن است که فکر نمی کنند قیامتی در کار باشد. قیامت و اعتقاد به معاد، ضریب ارتکاب گناه را در انسان پایین می آورد. بدین دلیل است که فاطمه (ع) می فرماید: «اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ مُصِیبَتِی فِی دِینِی».

دو سه نمونه از معادشناسی حضرت زهرا را برایتان یادآور می شوم، تا ببینید دغدغۀ قیامت، برزخ، قبر، به چه میزان در زندگی بی بی (ع) وجود داشته است. مرحوم شیخ صدوق (ره) کتابی دارد به نام «امالی» که کتاب بسیار زیبایی است. ایشان در مجلس چهل و ششم از امالی، نقل می کند: روزی زهرای مرضیه گریه کنان خدمت پیغمبر آمد و گفت: بابا! یا رسول الله! «أَیْنَ أَلْقَاکَ یَوْمَ الْمَوْقِفی الْأَعْظَم»؛ من روز قیامت شما را کجا پیدا کنم؟ – ببینید دغدغه و روش گفت و گوی با بابا را – پیامبر فرمود: دخترم! «عِنْدَ بَابِ الْجَنَّه»؛ کنار در بهشت ایستاده ام تا شیعیانم را شفاعت کنم. مرا آنجا خواهی دید. زهرا (ع) فرمود: بابا! اگر آنجا پیدایت نکردم؟ حضرت فرمود: «الْقَیْنِی عَلَی الْحَوْضِ وَ أَنَا أَسْقِی أُمُّتِی»؛ اگر آنجا نبودم مرا کنار حوض کوثر که دارم شیعیان و پیروانم را آب می دهم خواهی یافت. زهرا (ع) گفت: بابا! اگر آنجا نشد چه طور؟ پیامبر فرمود: «الْقَیْنِی عَلَی الصِّرَاطِ… عَلَی شَفِیرِ جَهَنَّم». زهرا (ع): بابا، در شفیر جهنم برای چه؟ پیامبر (ص): دخترم، برای آنکه گنهکارانی از اُمتم را که زمینه شفاعت برایشان وجود دارد، شفاعت کنم و بگویم خدایا! اینها امّت من هستند. «فَاسْتَبْشَرَتْ فَاطِمَهُ»؛ فاطمه از خبری که پیغمبر داد، لبخند زد و شاد شد.

این دغدغۀ حضرت زهرا (ع) است. من مکرّر در میان نقل ها شبیه این سؤال را که حضرت از پدر بزرگوارش پرسیده دیده ام. گاهی می آمد و می گفت: بابا جان! روز قیامت چه روزی است؟ پیامبر در جواب می گفت: «و لایَلْتَفِتْ أحَداً إلی إحَد، وَ لا وِالدٌ الی وَلَدٍ» دخترم! قیامت زمانی است که نه پدر به اولادش توجه می کند، نه دوست به دوست؛ «فلا انساب»، نسبت ها از هم می پاشد. فاطمه اشک می ریخت، و می گفت: «وَا سَوْأَتَاهْ یَوْمَئِذٍ مِنَ اللهِ»؛ پدر جان! وامصیبتا از این روز و از این حوادث!

جوان ها! برادران و خواهران! آیه ۴۳ از سورۀ حجر این است: «وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ × لَهَا سَبْعَهُ أَبْوَابٍ لِّکُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ»؛ ای مجرم ها، گنهکاران و کسانی که با خدا رابطه تان خوب نیست، جهنّم در انتظار گنهکاران است، هفت در دارد، و برای هر دری معین شده که چه گروهی باید از آن وارد گردند. نوشته اند وقتی این آیه نازل شد، رسول خدا بسیار گریست – پیامبری که عالم هستی به طفیل وجود اوست – خبر به زهرای مرضیه رسید، زهرا آمد، گفت: بابا جان! چه شده؟ پیامبر در جواب می فرماید: دخترم! آیۀ عذاب نازل شده است. همین که پیغمبر آیه را خواند، زهرای مرضیه فریاد زد:«ثُمَّ الْوَیْلُ لِمَنْ دَخَلَ النَّار»؛ وای به حال آن هایی که جهنّم می روند، و غش کرد. امیرالمؤمنین آیه را شنید، صدا زد کاش از مادر متولّد نشده بودم! و این آیه را نشنیده بودم.

منبع: