پنجاه و چهارمین جلسه درس خارج فقه روابط اجتماعی با تدریس آیتالله علیرضا اعرافی، روز گذشته ۱۹ آذرماه برگزار شد. وی در این جلسه اظهار کرد: بحث ما در دو مفهوم کلیدی «اخوت» و «ولایت» بود که پایه روابط اجتماعی مسلمانان است. در قرآن کریم دو آیه محوری در خصوص روابط اجتماعی مسلمانان وجود دارد: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» و «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ». قرآن کریم در این دو آیه دو مفهوم کلیدی را در روابط اجتماعی مسلمین تبیین کرده است. این دو آیه هم انشاء دارد و هم به شکلی اخبار دارد؛ یعنی هم جعل اخوت و ولایت شده است و هم از این امر اخبار شده است که یک اصل مشترکی از نظر اعتقادی و فکری میان مسلمانان وجود دارد. هر دو مفهوم به شکلی دربردارنده نوعی علائق مشترک و محبت و مودت هم هست.
وی افزود: ما میآییم سراغ روایاتی که ذیل این دو مفهوم کلیدی وجود دارد. این روایات در جلد ۷۴ بحارالانوار، کتاب العشره ذکر شده است. این جلد یکی از منابع اصلی مطالبی است که حول روابط اجتماعی خواهیم داشت؛ از جمله در بحث اخوت. در جلد ۷۴ باب ۱۵ باب حقوقالاخوان است. عرض کردم اخوت و ولایت هر کدام قاعده محوری هستند که در روایات به آنها شاخ و برگ داده شده است؛ از جمله بحث مودت و محبت.
مدیر حوزههای علمیه تصریح کرد: اولین روایت که میخوانم، حدیث سوم از باب ۱۵ است. پیامبر(ص) فرمودند: خداوند هفت حق را نسبت به مومنین بر هم واجب قرار داده است: یکی اینکه او را تکریم کند، دیگر اینکه او را در قلب خودش دوست بدارد. مورد بحث ما در همین است. از نظر سند باید عرض کنم، همه حلقههای زنجیره سندی دارای اعتبارند و محل کلام نیست. اولین نکته در خصوص دلالت روایت این است که صراحتاً عبارت «الودّ له فی صدره» ذکر شده است. نکته این است که «ودّ» یک حال قلبی و کیف نفسانی است. ودّ یعنی دوستی. ممکن است در ذهن کسی بیاید که «ودّ» یعنی اظهار مودت، اما اینجا این شبهه کمتر است، چون حضرت فرمودند «فی صدره» یعنی دوستی که در قلب است.
وی تأکید کرد: نکته سوم که این است که این ودّ واجب است یا مستحب است. در اینجا دو تعبیر اثباتکننده وجوب است. یکی اینکه در روایت آمده است «للمومن علی المومن» این ظهور در وجوب دارد. دوم اینکه کلمه «واجبه» در روایت آمده است. پس اصل بر وجوب است. در نقطه مقابل ممکن است کسی بگوید این بیش از استحباب موکد را نمیرساند و تعبیر «واجبه» به معنای «ثابته» است. دیگر اینکه اکثر حقوقی که در این روایت ذکر شده، مستحب است؛ مثلاً بزرگ شمردن مؤمن واجب نیست. در نتیجه نمیشود از این روایت وجوب را استفاده کرد.