به گزارش مبشرین به نقل از ایکنا، مجموعه آموزش و پرورش در سراسر کشور به برکت نهضت قرآنی انقلاب اسلامی و به پشتوانه تأکیدات امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری مبنی بر آموزش همهجانبه قرآن، فرصت بسیار خوبی برای آموزش قرائت و مفاهیم قرآن در اختیار دارد، اما عموماً شاهدیم هنگامی که دوره ۱۲ ساله تحصیلی دانشآموزان تمام میشود، عملاً مهارتی در قرائت، حفظ یا درک مفاهیم قرآن کسب نمیکنند و حتی در بحث روخوانی قرآن نیز با مشکلات جدی مواجهاند.
صالح اطهریفرد، قاری بینالمللی کشورمان و مدرس آموزش و پرورش، که از نزدیک با روند تدریس قرآن در مدارس آشنایی دارد، در مصاحبه اخیر خود با صد و سی و هفتمین شماره از مجله خیمه درباره تدریس قرآن در آموزش و پرورش، مطالبی را اظهار کرده است.
اطهریفرد درباره ظلم به قرآن و دلزده کردن دانشآموزان میگوید:
خلاصه کردن قرآن به عنوان یک درس مدرسه، ظلمی به قرآن است... همه معلمان و اولیای دانشآموزان و خود دانشآموزان متوجه باشند و توجیه شوند که این {آموزش} مختصر، فقط نمی از دریا است و آنها برای آشنایی عمیقتر با قرآن، باید خارج از مدرسه عاشقانه آن را پیگیری کنند... با توجه به ساعات محدود تدریس قرآن در مدارس باید حتماً از نیروی انسانی متبحر و متخصص برای تدریس استفاده شود. یکی از مشکلات اصلی در آموزش درس قرآن، این است که معلمان ما بعضاً تبحر تدریس ندارند و صرفاً درسی در دانشگاه خواندهاند و به تدریس قرآن مشغول میشوند. مقطع ابتدایی بسیار مهم است و اگر معلم متخصص و متبحر در درس قرآن بالای سر بچهها نباشد، ریشه علاقه فرزندانمان به قرآن زده میشود. آنوقت بعدها کلی تلاش میکنیم او را در سنین نوجوانی جذب قرآن کنیم، این کار عاقلانه نیست.
این قاری بینالمللی در این زمینه میافزاید:
فطرت بچهها با کلام خدا مأنوس است. چرا باید در مقطع ابتدایی بچهای که ذاتاً میتواند با قرآن انس پیدا کند، از داشتن آموزگار متخصص که با اصول روانشناسی، بچهها را به قرآن علاقهمند کند، محروم باشد؟ متأسفانه در سالهای اخیر، آموزگاران قرآن را حذف کردند و آموزش قرآن را به آموزگاران پایه سپردند. من دو سال گذشته با یکسری از آموزگاران پایه، کلاس ضمن خدمت داشتم، میدیدم برخی از آنها حتی در خواندن سوره ناس و فلق مشکل دارند و نمیتوانند سوره کافرون را به درستی بخوانند و این افراد باید در دوران ابتدایی به بچههای ما قرآن درس بدهند. وقتی اعتراض میکردم میگفتند ما ادعایی نداریم و اصلاً نمیخواهیم قرآن درس بدهیم این را به گردن ما گذاشتهاند. وقتی دید آموزش و پرورش در درجه اول کاستن از مسائل مادی باشد و بخواهد با هزینه کمتری کار را جمع و جور کند، نمیتوانیم به کیفیت دست پیدا کنیم. به نظر من پول خرج کردن در جاهایی که به فرهنگسازی منجر میشود، اسراف نیست. باید هزینه کنیم تا دانشآموز از ابتدا با علاقه بالا بیاید و بتوانیم او را با قرآن مأنوس کنیم.
وی درباره زمان محدود تدریس قرآن و حجم مطالب بالای کتاب درسی معتقد است:
محتوای کتاب متوسطه اول که من سالهاست در این پایه تدریس میکنم، با زمان اختصاص یافته، تطابق ندارد. محتوای این کتاب با هفتهای یک کلاس که هر دو سه هفته یکبار هم به تعطیلی میخورد، قابل جمعشدن نیست و جای نفسکشیدن برای معلم نمیماند. معلم باید فرصت داشته باشد تا در کنار آموزش، کمی از مفاهیم هم برای بچهها بگوید، قصهای قرآنی متناسب با درس همان جلسه تعریف کند و قطعهای از تلاوت اساتید مصری که زیبا خواندهاند برای بچهها پخش کند، ولی هیچ فرصتی برای این کارها باقی نمیماند، اگر بخواهیم بودجهبندی کتاب را عملی کنیم، باید صرفاً بگوییم، بچهها بخوانند و برویم. حتی فرصت کافی برای پرسش شفاهی از دانشآموزان نیز وجود ندارد. این یعنی اگر به دنبال آموزش و ترویج قرآن هستیم، باید در سیاستگذاری آموزشی برای درس قرآن تجدید جدی نظر کنیم.
اطهری فرد در بخش دیگری از این گفتوگو درباره روند تدوین کتب درسی قرآن در آموزش و پرورش میگوید:
... یک مشکل این است که عزیزان تدوینکننده کتب درسی، برای تدوین کتاب، کارگاههایی تشکیل میدهند و حتی از دانشآموزان دعوت میکنند و فضایی شبیه به کلاس ایجاد میکنند، اما فضای آن کلاسها واقعی نیست و اصطلاحاً استریلیزه است، چون دانشآموزانی که دعوت میشوند، غالباً حافظ و قاری هستند. اتفاقاً دانشآموزانی که قرآنخواندن بلد نیستند باید به این کارگاهها دعوت شوند تا فضای کلاس واقعی باشد.
این قاری بینالمللی در پاسخ به این سؤال که آیا متولی تصمیمگیری برای درس قرآن در آموزش و پرورش مشخص است، اظهار میکند:
متولی معلوم است، در آموزش و پرورش یک شورای تصمیمگیری در سطح کلان برای درس قرآن تصمیمگیری میکند. میدانم که اگر این گفتوگو منتشر شود، حتماً اعتراضاتی به من میشود، ولی این واقعیتی است که ما با آن روبرو هستیم و مشخص است عزیزانی که در تدوین کتب درسی هستند با معلمانی که در آموزش و پرورش مشغول تدریس هستند، ارتباطی نمیگیرند و از نظرات آنها برای بهبود وضعیت موجود در مدارس بهره نمیبرند و یا اینکه اساساً مطلع نیستند و نمیدانند امروز در مدارس ما چه میگذرد.
تهدید و تحدید قرآن در مدرسه
با نگاهی به دغدغههای قاری بینالمللی کشورمان و پیگیریهایی که نگارنده از وضعیت آموزش قرآن در مدارس به انجام رسانده است، دست کم سه معضل و مشکل عمده، تدریس قرآن در مدارس را با تهدید و تحدید جدی مواجه کرده است که اجمالاً به آن اشاره میشود:
۱- تصمیم سالهای اخیر وزارت آموزش و پرورش مبنی بر حذف معلمان تخصصی قرآن از مدارس و واگذاری تدریس این درس به آموزگاران پایه، دانشآموزان و حتی معلمان را نیز با مشکل جدی مواجه کرده است؛ معلمانی که اطلاعات و سابقهای در زمینه تدریس قرآن ندارند، مجبورند به دانشآموزانی که بسیاری از آنان مشتاق فراگیری «با صوت قرآن خواندن» هستند، تدریس کنند در حالی که به قول اطهریفرد، بعضی از معلمان مقطع ابتدایی در خواندن سوره ناس و فلق هم مشکل دارند.
سالانه دهها میلیارد برای فعالیتهای تبلیغی و ترویجی و مسابقات قرآن، از سوی نهادهای دولتی و خصوصی در سراسر کشور هزینه میشود و به موازات آن، بارها این سؤال مطرح میشود که چرا این فعالیتها به اندازه کافی به خروجی مورد انتظار نزدیک نشده است؟ چرا طرحهای ملی تلاوت و نهضتهای همگانی حفظ قرآن با استقبال جدی مواجه نمیشوند؟ گویا باید ریشه این ناکارآمدی را در مدارس به خصوص مقطع ابتدایی جستوجو کرد؛ سنینی که بنابر آموزههای قطعی دین اگر کودک با قرآن مأنوس شود، آیات نورانی با گوشت و پوست و خون او میآمیزد. حال چگونه میتوان انتظار داشت، معلمانی که البته محترم، زحمتکش و مهربان هستند، اما تخصص و مهارتی در تدریس قرآن ندارند، روح و شوق و انگیزه فراگیری قرآن را در دانشآموزان بدمند؟
البته ادعا این نیست که معلمان اختصاصی قرآن در مقطع ابتدایی عملکرد و خروجی صد در صد مطلوبی داشتهاند، اتفاقاً معلمان قرآن مدارس نیاز به تقویت بنیه دانشی و مهارتی و حمایت مادی و معنوی داشتند تا عملکردشان ارتقا پیدا کند، اما وزارت آموزش و پرورش به جای برآوردن این انتظارات، به کلی تدریس قرآن را به بهانه کمبود منابع مالی و برخی توجیهات به آموزگاران پایه واگذار کرد.
۲-اگرچه آموزش و پرورش میکوشد برای جبران و ترمیم تصمیم خود مبنی بر حذف معلمان قرآن در مقطع ابتدایی را با کلاسهای ضمن خدمت و تقویت بنیه قرآنی آموزگاران پایه دنبال کند، اما آنچه در عمل نشان داده شده، عدم توفیق کلاسهای ضمن خدمت در ارتقای کمی و کیفی برای آموزگاران پایه است. فقدان تمرکز و انگیزه کافی و نگاه بروکراتیک و اداری به فراگیری تدریس قرآن در ضمن خدمت، توفیق چندانی ایجاد نکرده است. اگر آموزش و پرورش ارادهای برای تغییر رویکرد خود ندارد، دست کم لازم است نسبت به ارتقای کمی و کیفی کلاسهای ضمن خدمت آموزگاران پایه و شبکهسازی و پیونددهی آنان با قاریان و حافظان بینالمللی و اساتید معارف قرآن اقدام کند.
۳-تدوین کتابهای درسی قرآن در آموزش و پرورش با انتقاداتی در حجم و نوع محتوا مواجه است، به ویژه از این حیث که حجم مطالب بیان شده در آنها با فرصت محدودی که آموزگاران پایه و معلمان قرآن در مقاطع بالاتر در اختیار دارند، همخوانی ندارد. همچنین برگزاری کارگاههای شبیهسازی کلاس درس که از سوی مؤلفان کتاب درسی قرآن انجام میشود، با فضای واقعی کلاسهای مدارس که در آن بسیاری از دانشآموزان در زمینه قرائت و مفاهیم قرآن، ضعف دارند، همخوانی ندارد.
در پایان از شورای عالی و وزیر محترم آموزش و پرورش که نقدپذیر و اهل اصلاح نشان دادهاند، انتظار میرود نسبت به برگزاری جلساتی منظم با موضوع نقد و بازنگری در وضعیت فعلی تدریس قرآن در مقاطع مختلف با آموزگاران پایه، معلمان قرآن و شخصیتهایی از جامعه قرآنی کشور اقدامی عاجل داشته باشند و متولیان سیاستگذاری قرآنی در این وزارتخانه(کمیسیون آموزش عمومی قرآن) نسبت به برنامهها، تصمیمات و عملکرد خود پاسخگو باشند.
یادداشت از مجتبی اصغری
منبع:
مبشرین|پایگاه خبر قرآنی و معارف اسلامی
لینک مستقیم :
http://mobasherin.ir/shownews.aspx?id=60568