سه شنبه 29 اسفند سال 1402 Tue, 19 Mar 2024 09:11:11 GMT
کد خبر : 43917       تاریخ : 1397/09/07 09:42
حذف زنگ قرآن مدارس ابتدایی، به نام طرح ملی حفظ جزء ۳۰

حذف زنگ قرآن مدارس ابتدایی، به نام طرح ملی حفظ جزء ۳۰

رضا نباتی، کارشناس قرآنی و مولف کتب درسی قرآن مقطع ابتدایی در یادداشتی به آفات طرح حفظ جزء سی که از سوی ستاد طرح ملی حفظ قرآن کریم به مدارس ابلاغ شده است، پرداخته است.

به گزارش مبشرین به نقل از مهر، رضا نباتی کارشناس قرآنی و مولف کتب درسی قرآن مقطع ابتدایی در یادداشتی به آفات طرح حفظ جزء سی که از سوی ستاد طرح ملی حفظ قرآن کریم به مدارس ابلاغ شده است، پرداخته است. این طرح همزمان در سراسر کشور به عنوان ابلاغیه  ستاد طرح ملی حفظ به کلیه دستگاه های آموزشی و اجرایی در راستای تحقق منویات رهبر معظم انقلاب مبنی بر تربیت ده میلیون حافظ به اجرا در آمد. وی در این یادداشت قرآن خواندن کودکان را اولویتی بر حفظ قرآن بر می شمرد. متن این یادداشت در ادامه آمده است؛

حفظ قرآن کریم آنگاه که در خدمت قرآن کریم قرار گیرد، می تواند زمینه تدبر در قرآن کریم را فراهم آورد؛ این امری مطلوب و بلکه لازم و ضروری است. اما بالعکس اگر قرآن کریم ابزاری برای حفظ باشد، می شود طرح ملی حفظ جزء ۳۰ که بعید است به صورت عمومی به تدبر در قرآن بیانجامد. لااقل تجربه این نوع کج فهمی های رایج و باورهای غلط در ۴۰ سال گذشته هویداست.

رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی نیز در طلیعه فرمایش۱۳۹۰/۵/۵ فرمودند:« یکی از چیزهایی که می تواند تدبر در قرآن را به ما ارزانی بدارد، حفظ قرآن است.» و سپس به موضوع تربیت ده میلیون حافظ قرآن اشاره فرمودند. لذا باید در عمل به دستور معظم له، این مقدمه لازم که جان طرح ملی حفظ قرآن است مورد توجه قرار گیرد.

از حوادث حیرت انگیز و باور نکردنی و در عین حال تأسف بار در ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی، حذف شش ساعت از ساعات درسی آموزش قرآن مدارس ابتدایی به بهانه اجرای طرح به اصطلاح ملی حفظ جزء ۳۰ قرآن است. طرحی که از جهات مختلف ابهام انگیز و مسأله خیز است. از چیستی و چرایی طرح گرفته تا چگونگی اجرای آن در وزارت آموزرش و پرورش. طرحی که شیوه اجرای راز آلود آن مصداق هدف وسیله را توجیه می کند. می باشد. چرا که صرف شعاری تحریف شده از فرمایشات مقام معظم رهبری را سرلوحه قرار داده و یک شبه بدون هیچ مجوز و مصوبه ای از مراجع قانونی راه صد ساله را رفته و به قولی فتح الفتوح کرده است.

وظیفه حکم می کند در مقابل چنین مواردی نباید بی تفاوت بود و باید از بروز آسیب های بیش تر، جلوگیری شود. لذا این نوشته در صدد تبیین بخشی از واقعیت های موجود است و به اختصار به مسائلی که در این زمینه انجام گرفته، اشاره دارد.

الف - وجوه غیر قانونی طرح

موارد متعددی از بخشنامه ۱۳۲۱۱۹/۵۰۰  مورخ ۴ مهر ۱۳۹۷ حوزه معاونت پرورشی که با عنوان « نهضت ملی حفظ قرآن کریم » برای استان ها ارسال گردیده است، دارای ابهام، اشکال و ایرادات قانونی است.

 امضای خارج از اختیارات

امضای بخشنامه و دستور العمل فوق با توجه به « اختصاص ساعات درسی به یک طرح فوق برنامه » خارج از اختیارات معاونت پرورشی است. بدیهی است شورای عالی آموزش و پرورش باید به وظیفه خود در قبال چنین وضعیتی هر چه سریعتر عمل نماید.

اختصاص ساعات درسی آموزشی به این طرح، نیازمند مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش است. در صورتی که چنین مجوزی صادر نشده است. در صورت ادامه اجرای طرح مذکور، در اسرع وقت باید طی بخشنامه ای موضوع حذف بند اختصاص ساعات درسی به این طرح اصلاح شود.

بیان این نکته نیز مهم است که اخذ تأییدیه مقام عالی وزارت برای این طرح، مجوزی برای رفع خطای انجام گرفته نمی شود. مفاد توصیه های کلی ایشان نیز مؤید همین مطلب است.

«کمیته مستند سازی» کجاست؟

«کمیته مستندسازی» و « شورای معاونان » باید پاسخگو باشند که چرا چنین دستور العملی بدون موافقت معاونت های مربوطه ( سازمان پژوهش و برمامه ریزی آموزشی و معاونت ابتدایی ) به استان ها ارسال شده است؟ امید است این کمیته، با ورود به رفع مشکلات قانونی، در جبران کوتاهی های قبلی اهتمام ورزد.

حذف زنگ قرآن، به نام سند تحول بنیادین

با کمال تعجب و تأسف در این بخشنامه ادعای عمل به راهکار ۳-۱ سند تحول بنیادین مطرح شده است. در حالی که با مقایسه عنوان، هدف و شیوه عمل طرح ملی حفظ جزء ۳۰ قرآن، کاملا معلوم می شود که در هیچ کجای چنین بندی به حفظ قرآن اشاره نشده است.

« راهکار ۳/۱ـ توسعه فرهنگ اقامه نماز و اهتمام به برپایی نماز جماعت در مدرسه و تقویت انس با قرآن در دانش‌آموزان و توسعه فرهنگ و سواد قرآنی با اصلاح برنامه‌ها و توانمندسازی معلمان در راستای تقویت مهارت روخوانی و روان‌خوانی در دوره ابتدایی، آشنایی با مفاهیم کلیدی قرآن در دوره متوسطه اول و آموزش معارف قرآنی در متوسطه دوم براساس منشور توسعه فرهنگ قرآنی. » ( سند تحول بنیادین)

این بند از سند تحول و نیز سند برنامه درسی ملی به روشنی به موضوع تقویت مهارت روخوانی و روان خوانی در دوره ابتدایی و مفاهیم در دوره متوسطه اشاره دارد. اگر اسناد ملی کشور این همه ابهام دارد که می شود هر چیزی را به آن تحمیل کرد پس باید در اصل این اسناد شک و تردید کرد.

این ادعا که به « راهکار ۳-۱ سند تحول بنیادین عمل می شود.» با حذف شش ساعت از زنگ آموزش روخوانی و روان خوانی قرآن مدارس در هفته، و اختصاص آن به موضوع حفظ قرآن، کاملاً مغایرت و غیر قابل توجیه است.

طرحی بر خلاف برنامه درسی مصوب

در همین بخشنامه به استفاده از : « قرآن های رایج خط عثمان طه » اشاره و تأکید شده است. در حالی که

اولاً ) طبق مصوبه برنامه درسی رسم الخط باید آموزشی باشد. ثانیا ) قرآن های رایج در مدارس ابتدایی قرآن عثمان طه نیست. و تا کنون بیش از ۶۰۰ هزار جلد قرآن کم علامت توزیع شده است. این که مدارس را بر خلاف سیاست های کلی آموزش و پرورش دچار هزینه های سنگین تهیه مصاحف جدید کنیم، آیا مجوز و نیز ضرورتی دارد؟!!! ثالثا ) روش حفظ قرآن تا چه اندازه به رسم الخط قرآن خط عثمان طه ارتباط دارد؟ این مطلب با هدف کسب مهارت خواندن در دوره ابتدایی در تناقض آشکار است.

 ۱۰۰ درصد، فدای ۱۰ درصد

طبق ادعای دستور العمل طرح و بیان مسئولان آن، در این طرح قرار است « تنها ده درصد از دانش آموزان » را پوشش دهد. سؤال اصلی این جاست : آیا این که ۱۰۰ درصد دانش آموزان دوره ابتدایی را وادار به اجرای طرحی کنیم که جامعه آماری آن تنها ده درصد از دانش آموزان است، سخنی علمی و منطقی و توجیه پذیر است؟!!! بدیهی است که این نگاه، همان « به مرگ گفتن و به تب راضی شدن است. » یعنی « برای یک دستمال، قیصریه را آتش زدن. » 

اجبار  یا اختیار؟ مسأله این است

ادعای « اختیاری بودن » این طرح با بند چهارم صفحه هشت این بخشنامه که به « اختصاص یک ساعت از درس قرآن دوره ابتدایی به طرح ملی حفظ جزء سی ام » می پردازد کاملاً مغایر است. طرح در صورتی می تواند اخیاری باشد که اولاً متضمن الزام اختصاص ساعت رسمی درس به یک طرح فوق برنامه نباشد. ثانیاً در مراکزی چون دارالقرآن ها و خارج از کلاس درس رسمی به آن پرداخته شود.

سنگی در چاه

قطعاً کسی که توان برداشتن ۱۰ کیلوگرم بار را دارد، اگر قرار باشد ۲۰ کیلوگرم را حمل کند، نه تنها آن ۲۰ کیلوگرم را جابجا نمی کند بلکه ده کیلوگرم قبلی هم که داخل آن محموله است را نیز نمی تواند.

حال سؤالی ساده و بدیهی در اینجا مطرح می شود : « وقتی حجم یک کتاب درسی مبتنی بر ظرف زمانی آن طراحی، تولید و اجرا می شود و معلمان اغلب در مورد حجم مطالب سؤال دارند؛ چگونه چنین چیزی امکان پذیر است که یک ساعت درسی را به اجرای چنین طرحی اختصاص داد؟!! ».

هم چنین آیا دانش آموزان توان و فرصت و علاقه لازم را برای تحمل چنین اجباری در مدارس خواهند داشت؟ و آیا دست اندازی به یکی از سه ساعت درسی قرآن، دو ساعت دیگر و در واقع همه برنامه و محتوای درسی را در شش پایه ابتدایی متآثر و منهدم نمی کند؟ در این جاست که باید از متولیان چنین طرحی « التماس تفکر » داشت. و بر چنین تصمیماتی « احسنت » گفت.

 هیاهوی ماندن

یقیناً صدور ابلاغ مجدد بخشنامه حفظ جزء ۳۰ قرآن از سوی مقام عالی وزارت به عنوان اولویت نخست و یا رونمایی از طرح، در محضر مراجع معظم تقلید قم و یا هیاهوی رسانه ای در شبکه های قرآنی وابسته و تلاش در تقویت « جامعه تک صدایی » چاره اندیشی مناسبی برای سرپوش گذاشتن بر موارد خلاف قانون و رویه های اداری نیست. بهترین شیوه و راه نجات در صداقت و راستی است.

انتظار این بود وزیر محترم که داعیه دار برپایی مدینه فاضله تعلیم و تربیت در پرتو اسناد تحولی هستند قبل از اقدام برای امضا و نیز رونمایی طرح در محضر مراجع معظم تقلید، به مستندات طرح نگاهی افکنده و با تدبیر و مدیریت از بروز چنین اشتباهات بزرگ و باورنکردنی جلوگیری کنند.

ب – نقاط ضعف اساسی طرح

  این طرح « ملی » نیست

اجرای سراسری یک طرح در وزارت آموزش و پرورش به معنی ملی » بودن آن نیست. بلکه از منظر سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، طرح ملی باید مراحل لازم را طی و پس از اخذ تأیید اولیه علمی و بررسی مطابقت های لازم با قوانین و مصوبات و شرایط اجرا توسط کارشناسان برنامه ریزی درسی و آموزشی، به تأیید شورای عالی آموزش و پرورش رسیده و به معاونت های مربوطه ارسال و ابلاغ شود. سپس حداقل یک تا دو سال در تعدادی از مدارس و مناطق « اجرای آزمایشی » شود و پس از انجام پژوهش های مختلف مانند اعتبا بخشی، ارزش یابی از برونداد طرح، مجدداً تأییدیه متخصصان را برای « اجرای آزمایشی سراسری » دریافت نماید. و نهایتا پس از سال سوم و طی مراحل لازم « اجرای سراسری » شود.

این که گروهی با نام مبارک قرآن و رهبری، طرحی ( که صرف اجرای سراسری دارد ) را « ملی » اعلام کرده و بدون داشتن مجوزهای لازم اقدام به چنین دست اندازی به برنامه های درسی کنند، وجهی جز تأسف و تأثر ندارد و این مطلب را به ذهن متبادر می کند که « احتمالاً سایر اسناد تحولی وزارت نیز به همین شیوه تولید و تصویب و ابلاغ می شود؟!! ». از این رو شایسته است طرحی که به نام طرح ملی اجرا می شود، از چنان بلوغ و عقلانیت و استانداری برخوردار باشد که در شأن و تراز نام هایی چون « قرآن »، « رهبر معظم انقلاب » و « انقلاب اسلامی » باشد. نه آن که به فرجام تلخ « طرح ملی حفظ نور » که در سه سال پیش برگزار شد، دچار گردد.

گذشته، چراغ امروز و آینده

با توجه به آن چه گفته شد و با عنایت به این که طرح مورد نظر، مراحل قانونی خود را طی نکرده و بدون اطلاع بخش های پژوهشی و آموزشی به اجرا در آمده است. بدیهی است با توجه به سابقه نه چندان خوشنام معاونت پرورشی در اجرای چنین طرح هایی ( مانند طرح ده هزار مدرسه قرآنی و طرح ملی حفظ نور در سه سال قبل که به تعطیلی انجامید ) جلوی تکرار و گسترش چنین اشتباهات پرهزینه و کم فایده ای گرفته شود.

یک بام و دو هوا

مدارس، معلمان، دانش آموزان و اولیای ایشان و همچنین مدیران اجرایی در مناطق و استان ها در بین این که باید عامل تحقق « سند تحول بنیادین » باشند و یا به دنبال « تربیت ده میلیون حافظ قرآن » حیران و سرگردانند. از سوی تأکیدات مکرر مقام معظم رهبری بر اجرای سند تحول بنیادین است. از سوی دیگر طرح هایی بر خلاف این سند و البته به نام سند در حال اجراست. مرجعی که باید پاسخگوی چنین پیش آمدها و متعاقب ان پیامدهای طرح باشد دیده نمی شود.

کار خود کن، کار بیگانه مکن

روشن است که هدف تربیت ده میلیون حافظ قرآن در حال حاضر مربوط به سایر ارگان ها و نهادهای حاکمیتی است که مأموریت ذاتی ایشان اجرای چنین طرح و برنامه هایی است. حوزه معاونت پرورشی در حوزه اختیارات خود ( که البته باید در اصل در خدمت تحقق مأموریت های آموزشی وزارت باشد، ) می تواند در محدوده و قلمرو آن حوزه مشارکت نماید. ولی ورود به سایر حوزه های علمی و پژوهشی و آموزشی نیازمند توجه به ساز و کار های قانونی و روال اداری است.

بدیهی است وزارت آموزش و پرورش باید به اسناد تحولی خود عمل نماید. اما اگر قرار است آموزش و پرورش به تحقق چنین هدفی مبادرت ورزد، لاجرم باید از طریق شورای عالی آموزش و پرورش اقدام نماید.

وحدت اندیشه، قبل از عمل

هر گونه اقدامی در زمینه تحقق هدف « تربیت ده میلیون حافظ قرآن » نیازمند بازنگری در اسناد تحولی وزارت آموزش و پرورش مانند « سند تحول بنیادین آموزش و پرورش » ( و زیرنظام های آن ) و حتی « سیاست های کلی تغییر نظام آموزش و پرورش » ( سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری ) است. در غیر این صورت یکی باید فدای دیگری شود. در حال حاضر بین اسناد تحولی و طرح ملی حفظ قرآن وحدت اندیشه و هماهنگی عمل دیده نمی شود. از مصادیق آن می توان به اجرای طرح فوق برنامه حفظ ملی قرآن نگاه کرد که به قیمت تعطیلی زنگ رسمی روخوانی قرآن که مورد نظر سند تحول بنیادین است؛ انجامیده است.

تقدم «فضائل» بر «فرائض»

در دستور العمل این طرح، اشکالات غیر قابل اغماضی به چشم می خورد که نشان از غفلت مجریان آن دارد. در این بخشنامه به منویات مقام معظم رهبری درباره تربیت ده میلیون حافظ قرآن اشاره شده است. بهره گیری از سخنان ارشادی رهبری در حالی انجام می گیرد که « حکم ولایی » ایشان یعنی « سیاست های ابلاغی رهبری به وزارت آموزش و پرورش » سال هاست که در حوزه اصلاح و عمل، بدون کمترین توجهی روی زمین مانده است.

شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور به جای پرداختن به موضوع تربیت ده میلیون حافظ قرآن در وزارت آموزش و پرورش باید به تحقق بند ۴ و ۴-۴ سیاست های ابلاغی رهبری در وزارت آموزش و پرورش بیاندیشد. در سیاست‌های کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور آمده است :

  توسعه‌ فرهنگ و معارف اسلامی و یادگیری قرآن ( روخوانی، روانخوانی و مفاهیم ) و تقویت  انس دانش‌آموزان با قرآن و سیره‌ی پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله و اهلبیت علیهم‌السّلام و گسترش فرهنگ اقامه‌ی نماز »

 جالب است بدانیم معظم له در سیاست های ابلاغی تنها نام یک درس را ذکر کرده اند : « درس قرآن » و هم چنین به جزئیات آن نیز اشاره فرموده اند. و این نشان از دغدغه معظم له در این حوزه از یادگیری قرآن دارد.

در صورتی که بخواهیم در پارادایم فعلی وزارت آموزش و پرورش، به منویات مقام معظم رهبری عمل کنیم باید عمل به سند سیاست های ابلاغی رهبری را یک فریضه بدانیم و تربیت ده میلیون حافظ قرآن را یک فضیلت. در چنین شرایطی، این نوع عملکرد شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور در تحمیل طرح ملی نه تنها فضیلت نیست؛ بلکه به نوعی « قرار دادن رهبری در مقابل قانون است. »

با کدام معلم؟ با کدام صلاحیت ...  ؟!!!

در بخش ارزش یابی این طرح آمده است : « معلم کلاس به صورت گروهی یا انفرادی از دانش آموزان کلاس خود، سوره یا سوره های حفظ شده را تحویل گرفته و برای او در سامانه یا اپلیکیشن ثبت نماید. .. »

مهم ترین محول تحول بنیادین ( طبق اسناد تحولی ) پرورش معلمان حرفه ای است. به راستی اجرای چنین طرح « ملی » با کدام معلم، با کدام صلاحیت و در کدام وقت ؟ آیا معلم دوره ابتدایی چنین اختیاری دارد؟ آیا معلم برای اجرای چنین طرحی، تربیت شده است؟ آیا چنین بلندپروازی هایی باعث ترس بیش تر آموزگاران از تدریس قرآن نمی شود؟!!! آیا همین دخالت ها باعث بروز انتظارات، کج فهمی ها و بلاتکلیفی های معلمان و مدیران مدارس و خانواده ها نمی شود؟ آیا ... ؟

بی توجهی به داشته ها، حسرت نداشته ها

این که چرا حفظ جزء ۳۰ ، آری و حفظ آیات و سور و فرازهای متناسب کتاب درسی که با نیاز، ذائقه و توان دانش آموزان طراحی و آورده شده، « نه » ؟!! نیازمند پاسخگویی متولیان امر است.

نادیده گرفتن و تضعیف ۲۳ جلد کتاب درسی آموزش قرآن و هدیه های آسمان که مملو از آیات و فرازهای پر معنا و متناسب با اهداف تربیتی است، آیا از مصادیق بی توجهی به داشته ها و آموخته ها و مطالب یادگرفته شده نیست؟ در حالی که در این کتاب ها به مفاهیم، درک معنا، داستان ها، احادیث، فعالیت های یادگیری توجه شده و کاملاً با اسناد تحولی و به ویژه سند « سیاست های ابلاغی و ولایی مقام معظم رهبری » مطابقت و سازگاری دارد و ضمناً به تایید مراجع ذی ربط نیز رسیده است.

 نتیجه عدم هماهنگی

هر یک از بخش های حوزه ستادی متناسب با تخصص خود، وظیفه کارشناسی و راهنمایی علمی و قانونی طرح و برنامه های قابل اجرا را بر عهده دارند. وقتی که این حوزه های کارشناسی و تخصصی در جریان صدور بخشنامه ها و دستور العمل های اینچنینی و در این گستره قرار نمی گیرند، طبیعتاً مشکلات عدیده ای بروز می کند. از بی توجهی به راهنماهای برنامه درسی قرآن و معارف اسلامی گرفته تا شیوه های اجرا و ارزش یابی که تعداد آن در ظرف حوصله این نوشته نمی گنجد و از مصادیق عدم اطلاع از مبانی تربیتی، علمی، آموزشی و پژوهشی مصوب است.

اگر نوشم نه ای، نیشم چرایی

سابقه فعالیت های شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور نشان می دهد که این شورا کوچک ترین قدمی در راستای توسعه و تعمیق آموزش عمومی قرآن در کلاس های درسی قران و آموزش معلمان و تجهیز مدارس به ابتدایی ترین لوازم و .. در وزارت آموزش و پرورش بر نداشته است. ارتباط این شورا با وزارت آموزش و پرورش تنها به ارتباط این نهاد با حوزه فعالیت های فوق برنامه معاونت پرورشی محدود می شود که آن هم به آموزش عمومی قرآن مدارس ارتباطی ندارد.

وضعیت موجود طرح ملی حفظ قران دقیقاً حاصل عملکرد گذشته این نهاد در سال های قبل است که به جای جبران عقب ماندگی ها دقیقا در مقابل مأموریت محوله همین شورا به آموزش و پرورش ایستاده است.

حفظ؛ «مقدمه تدبر»

نقطه ضعف اصلی طرح مذکور در تحریف خواسته یا ناخواسته سخنان مقام معظم رهبری است که مقدمه اصلی طرح یعنی « مقدمه بودن حفظ برای تدبر » را مورد غفلت قرار داده است.

مقام معظم رهبری در دیدار جامعه قرآنی کشور با معظم‌له در ۱۳۹۰ فرمودند : « یکی از چیزهایی که می تواند تدبر در قرآن را به ما ارزانی بدارد، حفظ قرآن است. ما حافظ قرآن کم داریم. من قبلاً گفتم که در کشور ما حداقل باید یک میلیون نفر حافظ قرآن باشند - حالا یک میلیون که عدد کمی است نسبت به این جمعیتی که ما داریم - اما حالا چون دوستان الحمدللَّه یک مقدماتی فراهم کرده‌اند، کارهائی را مشغول شده‌اند و دارند برنامه‌هائی را فراهم می‌کنند برای اینکه ان‌شاءاللَّه حفظ راه بیفتد، ما هم امیدمان بیشتر شده و به جای یک میلیون، می گوئیم ان‌شاءاللَّه ما باید ده میلیون نفر حافظ قرآن داشته باشیم. » ۵/۵/۱۳۹۰

همان طور که ملاحظه می شود ایشان موضوع حفظ قرآن را « مقدمه تدبر » معرفی می کنند. در حالی که نفس طرح ملی حفظ جزء ۳۰ قرآن، آن هم در کلیه سطوح و دوره های تحصیلی و با هدف « حفظ الفاظ »، خلاف این نوع نگاه تربیتی و حکیمانه است. با توجه به فرمایش معظم له که حفظ قرآن را « مقدمه تدبر » می دانند، بازهم پرداختن به حفظ جزء ۳۰ قرآن توجیه دارد و یا خیر، جای تردید است.

ماهیت طرح ملی حفظ

از مهم ترین اشکال های این طرح، « ماهیت نخبه گرایی » و « نخبه گزینی » این طرح است. نگاه نه چندان تربیتی و عمومی که صرفاً مصرف تبلیغی و نیز سیاسی دارد، تا به وحدت جهان اسلام کمک نماید. ( که البته در جای خودش ضروری است. ) اما نگاهی که چهل سال است حوزه فعالیت های قرآنی را مصروف خود کرده تا آن جا که رویش های این تفکر و عملکرد در حوزه « قهرمانی » به کسب مدال های رنگارنگ قرآنی در عرصه های بین المللی شده است. اما به همان مراتب ریزش های آن در حوزه « آموزش عمومی و همگانی » تأسف بار و غیر قابل انکار است.

چرا حفظ جزء ۳۰؟

جبار باغچه بان هنرش در این بود که گفت : « چرا آموزش خواندن، نوشتن و فهمیدن را تا پایان آموزش ۳۲ حرف فارسی به تأخیر می اندازید؟ ... دانش آموزان می توانند پس از یادگیری دو حرف « آ » و « ب » دو کلمه « آب » و « بابا » و یک جمله « بابا ! آب » را بیاموزند. یعنی همان حرفی که آزوبل می زند : « معنا دار بودن یادگیری »

آیا طرح سؤالاتی مانند « چرا حفظ جزء ۳۰ ؟ » « از حفظ جزء ۳۰ به کجا می خواهیم برسیم ؟ » « آیا رسیدن به چنین مقصدی تا چه اندازه به چنین شیوه طولانی مدت و ملال آوری نیاز دارد؟ » « آیا بهتر نیست اهداف را به جای آن که در طول هم ببینیم در عرض هم ببینیم ؟ ( رویکرد جامعیت در یادگیری قرآن » « آیا این نوع حفظ کردن، یک سویه و یک جانبه و از بالا به پایین نیست؟ » « آیا نباید به نیاز و توان و ذائقه مخاطب توجه داشت ؟ » « آیا عمومی کردن چنین نگاه خاصی، امکان پذیر است؟ » « آیا این نوع از یادگیری قرآن تا چه اندازه ضرورت دارد؟ » « جایگاه اهداف تربیتی در این نوع از آموزش قرآن کجاست؟ » « آیا کتاب های درسی هیچ آیه مناسبی برای حفظ قرآن ندارد که بتواند مقوم برنامه درسی و رسمی باشد؟ » « آیا نباید به مبانی روان شناختی در یادگیری و آموزش توجه کرد؟ ( نظریه هوش های چندگانه گارد نظر ) » « اصولاً چنین طرحی بر مبنای کدام نظریات یادگیری مورد تأیید و تأکید است.؟ » و ... درباره این طرح جایز است؟ ( یا جرم و گناه محسوب می شود که هیچ یک از رسانه های دیداری و نوشتاری اجازه ورود به آن را ندارند؟!

سؤال اساسی این است که : « آیا آموزش و پرورش در زمینه تربیت ده میلیون حافظ قرآن » وظیفه ای دارد؟ » در پاسخ به این سؤال به نقلی از آقای دکتر محی الدین بهرام محمدیان ( معاون سابق پژوهشی ) می پردازیم که در قالب « استفساریه شفاهی » از محضر مقام معظم رهبری این درباره سؤال کردند. ایشان فرموده بودند : « آموزش و پرورش به وظیفه خود عمل کند. »  این مطلب نشان از حساسیت توجه و تأکید معظم له درباره اجرای سند تحول بنیادین دارد.

نتیجه 

اصرار بر اجرای طرحی که روال قانونی و سیر منطقی و علمی در وزارت آموزش و پرورش را نداشته و مبانی و مبادی آن با اسناد تحولی همراستا نشده است، در نهایت باعث « قرار دادن فرمایش رهبری در مقابل قانون » خواهد شد. ( « سند تحول بنیادین » یا « تربیت ده میلیون حافظ قرآن » ) و این کار از جنبه های متعددی به صلاح نیست. چرا که طبق اسناد تحولی، وظیفه سازمانی و مأموریت ذاتی وزارت آموزش و پرورش کاملاً مشخص و تعریف شده است. با این وصف چنین برنامه ریزی هایی باید ابتدا در صطح ستاد مطرح و تدبیر شود تا از بروز بحران و حوادث این چنینی جلوگیری کند.

شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور نیز باید از ابتدا به جای تحمیل طرح های قرآنی خود، طبق وظایف به دریافت و حمایت طرح های حوزه « آموزش عمومی قرآن » پرداخته و اعتبارات آموزش عمومی قرآن نیز در همین راستا تخصیص دهد. اما این که پس از گذشت هفت سال از فرمایش مقام معظم رهبری، به نام « طرح ملی حفظ قرآن » ناگهان ساعات رسمی آموزش قرآن مصادره شود، واقعاً توجیهی ندارد. این نوع تحرکات، به بهانه تحقق منویات رهبری و تربیت ده میلیون حافظ قرآن، مصداق بارز نادیده گرفتن عملی سند تحول بنیادین و سیاست های ابلاغی رهبری است که در نهایت به حذف ساعت آموزش عمومی قرآن انجامیده است.

راهکارهای پیشنهادی

بیان نقد زمانی ارزشمند و قابل توجه خواهد بود که همراه با پیشنهاد و راهکار باشد. لذا چند پیشنهاد عملی و قابل اجرا  تقدیم می شود :

۱- وزارت آموزش و پرورش بر اجرای سند تحول بنیادین ( راهکار ۳-۱ ) بر اساس سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری ( بند ۴ و ۴-۴ ) متمرکز شود.

۲-حذف بند « اختصاص یک ساعت از ساعات درسی آموزش قرآن به اجرای طرح ملی حفظ قرآن » از دستور العمل طرح ملی حفظ قرآن ( در اسرع وقت )

۳-با توجه به ادعای دستور العمل برای پوشش ده درصدی و نیز به دلیل اختیاری و فوق برنامه بودن، اجرای طرح از مدرسه به « دارالقرآن ها » منتقل شود.

۴-موضوع طرح ملی حفظ قران به عنوان هدف « ضمنی » در برنامه های جاری آموزش قران دیده شود.

۵-هدف مذکور از طریق روال قانونی و شورای عالی آموزش و پرورش با تجدید نظرهای لازم در اسناد تحولی اعمال و ابلاغ شود.

۶-آموزش و پرورش به عنوان فراهم کننده زمینه اصلی تربیت قرآنی دانش آموزان بر اجرای هرچه بهتر و کامل تر « زنگ آموزش قرآن » متمرکز شده و سایر فعالیت ها به مراکز و موسسات و ارگان های قرآنی بیرون از آموزش و پرورش سپرده شود

۷-در صورت اصرار متولیان بر ادامه اجرای چنین طرحی، به محضر مقام معظم رهبری مدظله « استفساریه » ای ارسال گردد


  منبع: مبشرین|پایگاه خبر قرآنی و معارف اسلامی
       لینک مستقیم   :   http://mobasherin.ir/shownews.aspx?id=43917

نظـــرات شمـــا






سال 1402سال 1402